ما تو عقدیم هر وقت شده با هم میریم بیرون خانم همیشه مانتو های بالای زانوعه و پشتشو نمیپوشونه جدیدا شومیز میپوشه فقط میگه گرمه هوا شومیزاش خیلی کوتاهم با شلوار تنگ میپوشه شبا هم که شوهرم میاد خونه ما بخوابه قشنگ با لباس راحتی میاد میشینه قبلا بدون آستین میپوشید مامانم اینقدر بهش گفت که آستین دار میپوشه ولی خیلی راحتیه و کوتاهه بازم اصلا انگار حیا ندارم این بچه شوهرم خونمونه بدون هیچ خجالتی میاد می‌ره حموم با حوله حموم می‌ره اتاقش اصلا نمیگه ممکنه کسی ببینه همیشه هم عطر و ادکلناشو خالی می‌کنه رو خودش تذکر بار ها دادم ولی فایده نداره لج می‌کنه میگه دوست دارم اینجوری بپوشم راحت باشم دانشجوی یه شهر دیگس سه ماهه تقریبا اومده و تا شهریور که امتحان داره هست باز امتحان میده احتمالا چند روز میمونه باز می‌ره می‌دونم چیزی تا شهریور نمونده ولی همین ۱۵ روزم باز عذاب آوره برام بعد از خرداد که اومده همین رفتارا رو داره نمیدونم چکارش کنم اصلا
دلم برای آبجیت سوخت که تو خواهرشی با این افکار
😐😐😐😐
بیچاره خواهرت
شرایط خونوادگی شما رو نمیدونم ولی یرای ما عادیه
ابجیم پیش همسر سابقم با استین کوتاه و بدون روسری هم میگشت
تو دیوونه ای بابا عقب مونده
الان کی دیگ مانتو زیر زانو میپوشه ملت تو خیابون با شومیزن ب شوهرت بگو تو خیابونم نره دخترا رو نبینه
ببند باباااا!
اسکل
خدایا چقدر زندگیت به مو بنده
نوبرشو اوردی، خودتو شوهر تحفه ات برین یه گورستون دیگه
شما برو خونه نامزدت تا اون کمتر بیاد
ذهنتم آرومتره
البته فکر کنم سرکاریه تاپیکت
انقدر حساسی نذار همسرت بیاد بمونه خونه شما
شما ازدواج کردین
دوران عقد را کوتاه کنین یا اگه مجبورید دوران عقد طولانی داشته باشین، خونه شما اینقدر میزبانی رقم نخوره...
به جای محدود کردن دیگران، شرایط خودتون را بهبود بدین...
این رفت و آمدها تو دوران عقد و موندن خونه های همدیگه واقعا چالش داره
خوب خونه خودشه میخواد راحت باشه دلیلی نداره شوهر شما بیاد اونجا بخوابه مگه مسیرش طولانی؟؟؟
