من ۲۰ سالمه یه دختری که از پارسال از صفر صفر شروع کرد به کنکوری خوندن رشتم تجربی ، متاسفانه علی رغم تلاشهای زیادی که داشتم و برنامه مشاورمو مرتب میرسوندم ساعت مطالعمم از همون اول ۸ ساعت بعدش بالای ۱۲ ساعت بود تا روز آخر ، اما در طول سال و نتایج آزمون های آزمایشی مطلوب نبودن اصلا و همینطور نتایج امتحانات نهایی، اونی که باید اینجا خسته میشد جا میزد و ول میکرد من باید میبودم اما من همچنان امیدم رو از دست نمیدادم و با همه سختی های که تو یادگیری داشتم تا روز آخر تلاش کردم... اگر بگم عاشق هدفم بودم (نمیخوام بگم چیه ) و درسها رو با عشق میخوندم.. اما یه چیزی که الان دردناکه برام این نیست که تلاشهام بی نتیجه مونده باشه ، نه تلاشهای من باعث شد من پایم بهتر بشه و تا حدی نزدیک بشم به اون چیزی که میخوام و اصلا بابت هیچ نتیجه ای ناراحت نیستم چون من تمام تلاشمو کرده بودم ، اما همه آدمها با یکبار تلاش نتیجه نمیگیرن..
اما چیزی که دردناکه این هستش که خانوادم پارسال که درس میخوندم حمایت مالی میکردن هزینه مشاوره میدادن، اما الان هیچ و کوچکترین هزینع ای دیگه بابت درس نمیکنن و اصلا دیگه موافق درس خوندنم نیستن، و حتی مشاور تحصیلیم بهشون گفته این بدرد درس نمیخوره توی کار دیگه شاید موفق باشه ،این هیچوقت نمیتونه به هدفش برسه، اونوقت باعث شد خانوادمم بیشتر مخالف درسم باشن، حتی اجازه سرکار رفتن ندارم. ک خودم هزینه های تحصیلم رو بدم، بهشون گفتم چیکار کنم میگن برو دانشگاه فنی اونجا درس بخون بعد میتونی بری سرکار ، بارها گفتم من وقتی به چیزی به اون شغل به اون درس علاقه ندارم چطور میتونم اون رو بخونم ؟؟؟
من واقعا نمیتونم رشته دیگه ای تحصیل کنم خواهش میکنم پیشنهاد نکنید من عاشق درسهای کنکور بودم الان بزور منو از هدفم میخوان دور کنن، اگر بگید به چی دلخوشم که ول کن نیستم ؟ به اون پیشرفتی که داشتم از اولش تا الان ...
حتی کار بسته بندی پیدا کردم که تو خونه انجامش بدم با اونم مخالفت کردند و میگن تو خونمون نمیخوایم چیزی بیاد ، دارم روانی میشم حتی هیچ درآمدی ندارم هزینه تحصیل بدم ، اونطرفم اجازه هیچ کاری ندارم، حتی دیگه حمایت درسی هم نمیشم