از یه طرف دوری خونواده از یه طرف شوهری ک از صب تا ده شب سرکار از یع طرف مادرشوهر عوضی ک نمیگه این دختر و‌گرفتیم تنهاس تو خونه بعد شوهرتم موقع بدبختیاش قشنگ هست با این از پونزده سالگی کار کرده داده اونا خوردن ولی یه هل پوچ ب ما ندادن حتی یه جفت حوراب برا پسرش نخرید یا تو عروسی و خونه کمک کنن پس چرا خدا جواب نمیده خیلی دلم گرفته اون سرش شلوغ من تنها شرایط کار اینا هم ندارم از باشگاه هم بدم میاد
منم مثل توام خواهر. دورم از خانواده. تو باز شوهرت خوبه خدا رو شکر. شوهر من که داره میره تنها زندگی کنه. خیلی تنهام. امشب خیلی گریه کردم واسه خدا. بسپار به خودش درست میشه
از خانواده خودم هفتصد کیلومتر
از خانواده شوهرم هزار کیلومتر دورم
شوهرم کارش شیفتیه
یک بچه دو ساله دارم
فرصت کار برام پیش اومده خیلی دوست دارم که برم اما نگران بچه مم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
31 ثانیه پیش
47 ثانیه پیش
49 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
