خیلی اذیتم کردن خانواده مامانم معتاده بابام فوت کرده و خیلی چیزای دیگه شرایط چند ساله خیلی افتضاح
به سرم زده با پسر داییم ازدواج کنم رابطه عاطفی ای چیزی بینمون نیست اصلا
با خانواده درمیون گذاشتیم خاله هام اینا میگن پشیمون میشی ..
با خودش هم نشستیم منطقی صحبت کردیم فقط تنها مشکل رضایت مامانمه فعلا اونم قانعش میکنیم
هرجور فکر کردم بنظرم بهترین راه همینه حداقل از فرار یا خودکشی اینا بهتره
مغزم دیگه نمی‌کشه توان ندارم دیگه
پسره 19 سالشه
داریم میگیم نکن دیگه الان برا چی باز تاپیک زدی
آخه پسر 19 ساله چی داره؟ خونه داره تورو برداره ببره؟
خودت از چاله درنیار بنداز تو چاه سنت کمه درست بخون
چقدر اشتباه ..
پسره چی داره؟
از چاله میفتی تو چاه.
فکر نکن خونه ی شوهر برات بهشت میشه.
شوهری برات خوبه و زندگیتو میسازه که باعقل و منطق پیش بری و انتخابش کنی.
وگرنه به وفور دیدیم دختری که گفته میخواستم از خونه بابام فرار کنم اما تو دام بدتری افتاده.
منت پسر داییت میکشی بیاد بگیرتت اگه اونم پس فردا سرکوفت زد میخوای چکار کنی
به بدبختی سلام کن
اشتباه ترین تصمیم ممکن رو گرفتی
عزیزم توروخدا از چاله به چاه نپر
یه شغلی پیدا کن پول در بیاری یکم تحمل کن ازدواج بهتری برات پیش بیاد
۱۹ ساله پشت لبش تازه سبز شده از زندگی چی میفهمه
خودتم که توی سن ازدواج نیستی
بدترین راهو میخوای بری
الان این پسر نه خونه داره نه ماشین نه کار نه سربازی رفته باید بمونی خونه مادرشوهر تازه پدرشوهرتم میشه مامانت مطمئن باش اخلاقای بد مادرت رو داییت هم داره
تو رو تنها گیر میارن عذابت میدنا همچین اشتباهی نکن
