دختره خیلی نگاه از بالا به داداشم داره درحالیکه داداشم پسر خیلی خوب و پاکیه و وضع مالش عالیه ،همش توی جمع داداشمو تحقیرش میکنه ،یجوری باهاش حرف میرنه انگار خدمتکارشه نه شوهر،تمام خرجایی که رسم اونا بود ما دادایم بازم طلبکار بودن ،چرا اینجاش اینطوری بود چرا اونجاش فلان بود ،دختره از همون روز اول از سر تا پای داداشم ایراد میگرفت ولی ما اشتباه کردیم سکوت کردیم گذاشتیم به عهده خود احمقش ،پسری که اینقد شاد بود همه عاشقش بودن شده یه مرد بی اعتماد بنفس و افسرده ،بخدا میبینمش دلم میگیره هیچ کاری هم نمیکنم فقط غصه میخورم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.