صدبار تا حالا این برام اتفاق افتاده که جایی مهمونی رفتم بعد ک پاشدیم خواستیم برگردیم خونمون گفتم زحمت کشیدین خوش اومدین😂😂😂🤭🙄
شوهرم میره سرکار همکارای آقاشو به اسم من صدا میزنه 😖همشون اسم منو میدونن دیگه ،بعد میاد خونه به من میگه اسحااق ، سعید 🤣
من عينكم خراب شده بود بعد تو مسير ك ميخواستم برم مغازه عينك فروشي باخودم فكر ميكردم ساعتمم بايد درست كنم رفتم داخل عينك فروشي ب يارو ب جاي اين ك بگم عينك درست ميكنين گفتم ساعتم درست ميكنين قيافش پوكر فيس شد 😐😐 دقيقا همين ايموجي شد بعدش گفت ما فقط تو كار عينكيم
رفتم دندون پزشکی دکتر میخواست معاینم کنه گفتم اخ گفت بذار دست بزنم بعد بگو اخ.هر چه قدر بعدش دردم اومد حرف نزدم😶
ماشین تربار میاد درکوچه مون میرم تربار میگیرم همش میزارم تو ماشین میام که بیام خونمون اون اقا میگه بیا وسایلات ببر حالا خوبه کارتو میارم🥴
همسایه مون گفت سلام من بجای بگم سلام گفتم مرسی
اقا خخیلیییی خجالت کشیدم خعیلیی
خواهرم داشت نماز میخوند ک تلفن زنگ میخوره میره جواب بده بجای سلام میگه الله اکبر میفهمه سوتی داده فوری تلفن میزاره
جهان با شما جان‌فزاس!
خدا خیرتون بده.
