دقیقا همینو بهش گفتم ک‌چطور مهمونی ک همه زوجی میرن تو تنها میخوای بری
گفت دوستامم دوتاشون متاهلن گفتن ما زنمونو ک تو پارتی نمیاریم
ولی چون تولد داداشش بوده و مثلا رفیق بودن نمیشه ک نرن خودشونم
من موندم چرا اول گفت باهم میریم بعد یهو گفت مگه من بیغیرتم تورو ببرم؟!
چقدر بعضیاتون بچه گانه نطر میدین. پای بزرگترارو بکش وسط و به همه بگو و آبروش و ببر و ...😐😐😐😐
یه عمر زندگی مشترکه، هرمساله ای تا حد ممکن باید بین خودشون حل بشه. اگه انقدر بچه ان که نتونن مسائلشون و حل کنن، چرا ازدواج کردن اصلا؟؟؟؟
بهتره کاربرای محترمی که تا دیروز تاپیک میزدن امتحان دینی مو چبکار کنم؟؟؟ تو همون تاپیکها اظهار نطر کنن.
خلاصه هممون داریم میگین ساده از این قضیه نگذر یا فقط با یه قهر و دوری و یا هر چیز ساده ای
چون اونم باید حدشو بدونه
همه مون عصبی هستیم
چون شوهر استارتر به مرور خودشو در همه چی محق دونسته
استارتر شاید الان نتونه مانع کارای اینجوری شوهرش بشه ولی به مرور میتونه حقوق عادی خودشو بگیره
همونجوری که شوهرش به مرور تونسته روی مسایل شخصی استارتر اعمال زور کنه
همه ما وقتی میبینیم به کسی ظلم شده عصبانی میشیم
ولی حقیقت اینه که استارتر قصد جدایی نداره وگرنه من خودم اول صف تکه تکه کردن شوهرش بودم
الان رفتی پذیرایی خوابیدی؟
عکس العمل شوهرت چی بود
