2777
2789
عنوان

میخام ب شوهر خیانتکارم بگم جدابشیم

254 بازدید | 15 پست

دیگه دلم باهاش نیس. ذره ای حرفاشو باورندارم. خیانتشم برا تازگی نیس ک بگم هنوز عصبانیم! ولی با عقل و دلم میدونم باید جدابشم. از لحاظ مالی رفاه خوبی داریم‌ منو اذیت نمیکنه مگر همین بحثارو شروع کنم و اینا. دخترمم کوچیکه هنوز. میخام تا کوچیکه پیش خودم باشه تا ۷ سالگی ک با مادره. بچه ها اصلا نگید مشاوره و فلان و بیسار مشاوره رفتیم حق طلاق بهم داد ماشینشو ب نامم زد بازهم رید. اصن جونسو برا دخترم میده ولی بازم تر زد. واقعا دوسش ندارم تو این زندگی احساس ناکافی بودن میکنم. نمیخام باهاش زندگی کنم. پیشنهادتون چیه،؟

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

همینی که خودت گفتی البته اینا درحد حرف زدن سادس تو عمل سخته دل کندن از اون زندگی

واقعا دل کندم. از همینکه بخام تو این اوضاع سخت دست خالی باشم بکم اذیتم. میخام بهش بگم مثلا ماهانه ۱۵ تومن ۲۰ تومن ب من و دخترم بده. 

هرگز به طلاق فکر نمیکنم چوت زندگی خوبی بعد طلاق با یه بچه در انتظارم نیست

چرا آخه این چ زندگیه ی روز گوشی مخفیدی روز چت مخفی. ی روز فلان بیسار خسته شدم. حقیقتا چون خیلی دوسش داشتم نمیتونم نادیده بگیرم. 

اگه واقعا دیگه قصد ازدواج نداری جدا شو اما اگه بازم میخوای ازدواج کنی معلوم نیست با این وضعیت جامعه بعدی چطوره والا با این فیلما و برنامه های اینستا مثل عشق ابدی که اموزش بی بند و باریه یه سیل عظیم خیانت رو از این به بعد داریم چون قشنگ داره عادی میشه بعدم بشین دو دوتا چهارتا کن تو خودت تنها نیستی دل دخترت و روحیه اون و ایندشم هست همه رو بچین کنار هم ببین ضربه ی کدوم بهتره اینجا حداقل دخترت تو خونه خودشه کنار پدر خودش رفاه داره امنیت داره عشق پدرشو داره فقط شرایط خودتو در نظر نگیر 

اگه واقعا دیگه قصد ازدواج نداری جدا شو اما اگه بازم میخوای ازدواج کنی معلوم نیست با این وضعیت جامعه ...

آخه اون ک اکثرا بیرونه. ب پدرش گفتم مارو بزار تو همین خونه هرسال خونه رو برامون تمدید کن. ی حقوق ماهانه برامون بریز. هروقتم دوس داشت بیاد دخترشو ببینه دیگ من ک نمیخام بگم اصلا نبینه

چرا آخه این چ زندگیه ی روز گوشی مخفیدی روز چت مخفی. ی روز فلان بیسار خسته شدم. حقیقتا چون خیلی دوسش ...

خب ببین من حقو به تو میدم ولی دوسته من اینکارو کرد پشیمون شد، گفت اقلا قبلنا پول داشتم ، خونه داشتم، شوهر بالاسرم بود، الان تنها و اواره و گرفتار نگاههای هیز درو همسایه، اگر شوهرت زندگی معتاد بود یا دست بزن داشت یا مثلا رفاهتون سطح پایین بود بهت میگفتم طلاق بگیر، الان تو رفاهی و پدر مهربونی برا بچته تو به همینا فکر کن و طلاق عاطفی بگیر چیکار داری خودتو اواره کنی

آخه اون ک اکثرا بیرونه. ب پدرش گفتم مارو بزار تو همین خونه هرسال خونه رو برامون تمدید کن. ی حقوق ماه ...

به هر حال به همین سادگی هم نیست زن مطلقه چالش براش زیاده و در کنار تو دخترت هم اسیب میبینه 

به هر حال به همین سادگی هم نیست زن مطلقه چالش براش زیاده و در کنار تو دخترت هم اسیب میبینه

نمیدونم قلبم هزار تیکه ست از ساعت ۸ بیدارم هنوز نمیتونم پاشم از جام افسردگی وحشتناکی گرفتم

خیانتش در چه حد بوده

اگر از من بپرسن قشنگ‌ترین واژه‌ای ای که یاد گرفتی چیه؟میگم پذیرش...پذیرفتن شرایط با تمام سختی هاش،پذیرفتن آدما با تمام نقص هاشون، پذیرفتن این که مشکلات هست ولی باید ادامه داد، پذیرفتن اینکه گاهی اشتباه می‌کنم ،پذیرفتن اینکه من کامل نیستم، پذیرفتن تموم فقدان هااا، پذیرفتن تمام از دست دادن ها 🌱 شکست خوردن هااا ،رها شدن هااا داشتن پذیرش یعنی پایان دادن تمام دعواها و اختلاف‌ ها 🤍پایان حال بد وجنگ و اعصاب و شروع آرامش....بپذیرید بچه‌ها همه چیز رو بپذیرید و رها کنید...اگر کسی دوستون نداره ،اگر کسی ارتباطش رو باهاتون کم می‌کنه اگر کسی ازتون متنفره اگر کسی ازتون دور میشه اگر زندگی اونطور که میخواستین پیش نمیره هیچی جز پذیرش و گذشتن نشون نمی‌ده...چقدر بالغ هستید 🌻یه عدد نومزد دارم که تمام منه:)💚 جان من است او 🤭درخواست دوستی به هیچ عنوان ندید و قبول نمیکنم باتچکر 💙

نمیدونم قلبم هزار تیکه ست از ساعت ۸ بیدارم هنوز نمیتونم پاشم از جام افسردگی وحشتناکی گرفتم

به نظرم اگه همیشه منو یادت بیاد شاید روزی هزار بار خداروشکر کنی و یه انرژی بگیری بلند شی سراغ خودت و زندگیت ببین من یه روزگاری قدر زندگی قشنگم بچه هام ندونستم همش گیر میکردم روی کارهای همسرم تقریبا مشابه کارهای همسر شما و بداخلاقی و بدهنی هم اضافه کن همراه بی حوصلگی همیشگی اما من سالم بودم توان زیاد داشتم یه دختر پسر خوب اما من سرم گرم کارای همسرم بود و حرص میخوردم وضع مالیمون هم خوب بود تا گذشت و من مریض شدم یه مریضی که چهارساله امونم رو بریده سه با جراحی سنگین که دوماه میوفتادم رو بیمارستان و رختخواب دوبار شیمی درمانی الان دیگه خیلی وقته خونه خودم نمیرم چون باید خونه مامانم باشم که کارام رو انجام بدن بچه هام درسشون ب امون خدا شده نمیتونم باهاشون برم بیرون برم کافه برم کلاسای ورزشی خلاصه حسرتش زیاددددد مونده رو دلم حسرت یه روز بدون درد و یه اینده ی نامعلوم حالا بلند شو کلا کارای همسرتو نادیده بگیر و به خودت و دخترت برس زندگی تو در همسرت خلاصه نمیشه انسانی هزار کار میتونی انجام بدی برای خودت و دخترت شیرینی درست کن وقت بزار غذاهای جدید و خوب درست کن لباس بخر وسیله خونه بخر کلاس خودت و دخترت برین ترجیحا موسیقی و مهمونی زنونه برین و تو خونتون مهمونی بگیرین و تمرکزت رو از روی همسرت بردار نشو مثل من من بعد مریضیم فهمیدم چقدر کار میتونستم انجام بدم اما خودمو در گرو رفتارای همسرم کردم پاشو به خودت و زندگیت یه جون تازه بده برای منم دعا کن خدا بهم یه فرصت دیگه بده کنار خانوادم با ارامش و سلامتی زندگی کنم ❤️

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز