همش بهم تیکه میندازه گیرای علکی فقط یجوری میخاد زجرم بده مریض شدم اسهال و استفراغ میگه بهانته واسه پیچوندن مدرسه و درست بااینکه دکتر واسم گواهی نوشته میگه نه تو باید بری تو خونه نمون نمیدونم باهام چه مشکلی داره من همیشه هواشو داشتم تو مناسبت ها بهترین کادو و جشن میگرفتم واسش ولی اون هیچ کاش فقط این بود وقتی مریض میشم عین خیالش نیست یا فقط غر میزنه دست رو نقطه ضعفام میزاره از بچگی هم باهام خوب نبود ولی الان خیلی بدتر شده قبلا مادربزرگم بود هوامو داشت از وقتی رفته مامانم بیشتر عذابم میده بگید چیکار کنم خواهرانه کمکم کنید
احتمالا افسرده گی داره مادرت . میخواد تنها باشه و حوصله ی شلوغی نداره تقصیر تو نیست عزیزم.
لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ الله.خدایا کمکم کن نمیدونم چی قراره سرم بیاد.خودت گفتی نا امید نباشم از رحمتت پس امیدوارم. مسیر خیلی سختی رو در پیش دارم.یا زینب.دلم گرم است ،می دانمخدای من ، خدایی خوب می داندو می داند که سائل را نباید دست خالی راند.دو سال بعد:دوستهای خوبم خدا جواب سختی های من رو به بهترین شکل داد. از رحمت خدا نا امید نشید.
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
نمیدونم بیشتر عصبیه خیلی روم فشار میاره و از طرفی بابام رو هم تحریک میکنه سر هر موضوعی انقد بحث میک ...
عصبی بودن یکی از نشونه های افسردگیه. اون خیلی دوستت داره ولی متاسفانه روحیه اش نمیزاره درست رفتار کنه. سعی کن کلاس های مختلف بری یا روزهایی که حوصله نداره نزدیکش نشی. اون با خودش مشکل داره مشکل شما نیستید. مادرت خیلی شبیه مادر منه
لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ الله.خدایا کمکم کن نمیدونم چی قراره سرم بیاد.خودت گفتی نا امید نباشم از رحمتت پس امیدوارم. مسیر خیلی سختی رو در پیش دارم.یا زینب.دلم گرم است ،می دانمخدای من ، خدایی خوب می داندو می داند که سائل را نباید دست خالی راند.دو سال بعد:دوستهای خوبم خدا جواب سختی های من رو به بهترین شکل داد. از رحمت خدا نا امید نشید.
عصبی بودن یکی از نشونه های افسردگیه. اون خیلی دوستت داره ولی متاسفانه روحیه اش نمیزاره درست رفتار کن ...
نمیتونم بدون اجازه هرجایی هم برم و الان هم وقت امتحاناس ولی آخه هیچکسهم باورش نمیشه افسردسچون بیرون خودشو خیلی خوب و خندون نشون میده تو جمع خاله هام ولی تو خونه نمیشه دوکلام باهاش حرف زد
میگه تو درس نمیخونی مدرسه نمیری ی چیزیت هست تقصیر خودمه رازامو میام بهش میگم یعنی دنبال زیر بغل مار ...
خیلی سخته عزیزم . مادرت هم از یک نسل دیگه است الان زمونه تغییر کرده این که خودشو با این زمان سازگار کنه سخته براش.
کاش اجازه میداد باشگاه و کلاس میرفتی با دوستهای خوب رفت و آمد میکردی .
لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ الله.خدایا کمکم کن نمیدونم چی قراره سرم بیاد.خودت گفتی نا امید نباشم از رحمتت پس امیدوارم. مسیر خیلی سختی رو در پیش دارم.یا زینب.دلم گرم است ،می دانمخدای من ، خدایی خوب می داندو می داند که سائل را نباید دست خالی راند.دو سال بعد:دوستهای خوبم خدا جواب سختی های من رو به بهترین شکل داد. از رحمت خدا نا امید نشید.