خانمها اونایی ک در جریان تایپیکام هستن ک هیچ...برا اونایی میگم ک در جریان نیستن... من دو ساله عقدم از ابتدای عقد مشکل داشتم از اینکه همسرم دائم در حال عوض کردن من بود...میخواست ب میل اون لباس بپوشم...ب میل اون رفتار کنم... و اینم بگم ما قهرای طولانی زیاد داشتیم...و البته من دیگه دختر نیستم... مشکل دیگه من اینه ک زن داداشم خواهر شوهرم میشه... از خساست شوهرم براتون میگم... البته این وسط منم خیلی لجبازی کردم و تو پوشش اصلا ب خرفش گوش نمیدادم و کار خودمو میکردم ک اونم چند ماه بیشتر نبود ولی بعدش همش با خودش میرفتم خرید...البته خصلت های خوبم داره... اینکه اهل دوست و رفیق نیست... اینکه میدونم اهل دوست دختر نبوده... اینکه ادم ارومیه... خانواده دوسته... الان مشکل من با همسرم اینه ک ما 72 روز پیش باهم بحثمون شد و چون پای خانواده ها اومد وسط من بهش گفتم ب درد هم نمیخوریم بهتره تموم کنیم... ایشونم بعد کلی وقت و کلی رفتار اشتباه رفت با برادر من صحبت کرد... من ی لشتباه بزرگ کردم ک با ایشون صادق بودم و همه چیزو ریز ریز ب ایشون گفتم... و ایشونم رفته همه رو ب برادرم گفته... منم چند شب پیش رفتم باهاش صحبت کردم... اون درباره خواسته هاش گفت وقتی من گفتم میپذیرم... گفت ن تو مبخوای ب اجبار قبول کنی... انگار دلش میخواد ن بشنوه من ک رفتم باهاش صحبت کردم 5 ساعت طول کشید... ایشون همه ی حرفاشو زد... و فرصت نشد من صحبت کنم... قرار شد من برم فکر کنم و باهم صحبت کنیم... حالا ک من بهش بعد چند روز گفتم بیا صحبت کنیم میگه حرفی نمونده یا بگو اره یا بگو ن...دوستان من واقعا موندم چی کار کنم ببخشید ک طولانی شد
دوستان ببخشید طولانی شد خواستم همه رو تو ی پست بگم با عرض معذرت
آخ آخ شوهرت خیلی شبیه منه و داریم جدا میشیم! تو عقد فهمیدم اینو و جدا نشدم ازش چون عاشقش بودم! اگه تفاوتتون زیاده از الان برید پیش مشاور
من نفهميدم. موضوع دعواي اخر چيه؟!
شوهرت مساعل مربوط ب خانوادتو ک براش حرف زدی رفته ب برادرت گفته
به نظم مشگلتون اصلا اسمش مشگل نیست لحبازیوبچه بازی ببخشیدجسارتا بیشترازسمت شماست گذشته پاک و پاکی وصداقتشو وعلاقشونادیده گرفتی وچون روپوششت حساس بوده باهاش لجبازی کردی گل بی خارخداست همه ماچنتا مشگل اساسی داریم که خودمونم خبرنداریم ولی ذره بین دسته مونه همسرمونوبپاییم
اگرنظرخواستی این نظرمنه
درضمن شوهرت دوستداره ایرادارو باجونه دل قبول کنی تاتوزندگی مشترک وبعدهاتربیت فرزند وارامش زندگی دوباردچار اختلال وتزلزل ومشگل نشید مشخصه فهمیدست قدرشوبدون
بنظرم زود تصمیم نگیرین برین مشاوره یکم سکوت کنین تو زندگی تا به تفاهم برسین. مخصوصا که فامیل نزدیکم هستین سریع به جدایی فکر نکن اول فرصت و زمان بدین بهم ببینین چی میشه
وای خیلی انتخاب سخته. ما چی بگیم. به نظرم با برادرت مشورت کن. اپن تو اون خانواده بوده و شناخت بهتری داره .
فقط مشاور
من خیلی بدیاشو نفهمیدم
چی بگم، وقتی جای نه گفتنم میزاره برات یعنی فکر خیلی چیزا رو کرده کلا با مردی که حرف زنشو ببره به دیگران بگه موافق نیستم، یه خاله زنکشو خودم داشتم که وقتی دیدم درست نمیشه گذاشتمش کنار، عشقمونم از عشقای مثال زدنی بود مثلا ولی تا حس کردم تردید داره تو حرفاش ردش کردم، اصلانم راحت نبود برام
احتمال زیادعزیزم برادرت جون باهاش خویشاونده یعنی هردوبرادرزنه همدیگن ازش سوالی حرفی جیزی شده حرف حرف میاره یک طرفه به قاضی نریددوست خوبم
