من خیلی نسبت به خانوادم عذاب وجدان دارم.مثلا بخوام رستوران برم یا مسافرت کلا خودم برا خودم زهرمارش میکنم. کاش پدرو مادرماهم بهم محبت میکردن مسافرت و گردش میرفتن.من تا وقتی خونه بابام بودم همش جنگ اعصاب داشتیم همش دعوا هیچ کجاهم نمیبردنمون بعداز ازدواجم که مادرشوهرم همه جا باهامون بوده الان بزور شوهرمو راضی کردم بدون ننه اش بریم حالا مادرخودم جوری رفتار میکنه که بیشتر زهرمارم میشه اصلا دلم نمیخواد پامو بیرون بزارم از خونه
خب بهشون نگو جایی میرید
عذاب وجدان رو بذار کنار . تا تو حالت خوب نباشه نمیتونی برا کسی به درد بخور باشی حتی بچت دیگه بقیه به کنار و اسمشو گذاشتی عذاب وجدان اما در اصل حسیه که بقیه دارن بهت وارد میکنن که تو بی فکری و بی ملاحظه . گلم این همه آدم میرن مسافرت با مادر و پدر مریض بچه مریض یک هفته رفرش بشن برگردن دوباره قوی تر از عزیز های دلشون مراقبت کنن پس اینا وجدان ندارن به نظرت؟ حال دلتو خوب کن از اون خط قرمزت بیا این ور میدونم سخته ولی یکبار امتحان کن پشیمون نمیشی
مامانم تا اسم مسافرت میاد مثل دلشکسته ها نگاه میکنه به ادم گاهی هم میگه بیا باهم بریم منم مقاومت میکنم جلوش ولی بعدش حالم داغون میشه اصلا نابود شدم بخدا ی رستوران میریم با همسرو پسرم همش حالم بده تو خودمم.اگه چیزی هم به همسرم بگم میگه باشه بیا مادرتو مادرمنو باهم ببریم مسافرت منم واقعا دیگه دلم نمیخواد با مادرشوهر بیشعورم جایی برم
[QUOTE=379539665]مامانم تا اسم مسافرت میاد مثل دلشکسته ها نگاه میکنه به ادم گاهی هم میگه بیا باهم بریم منم مقاومت میک ...[/QU
گلم اگه از لحاظ مالی مشکل نداری برو مشاوره ولی اگه داری برو بهداشت منطقه اونجا مشاور رایگان دارن . اطرافیانت روان تو رو بازیچه دست خودشون کردن و نمیتونی تنها از پس این بر بیای کمک بگیر به خاطر خودت و بچت و همسرت .
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
