من یه دختر سی و پنج ساله و مجردم
تو یکی از شاخه های پزشکی درس خوندم و شاغلم
نمیگم ماه شب چهارده ولی دختر زیبایی ام. همیشه ی خدا یه عاشق سینه چاک دور و برم بوده
خیلی اهل پسر و رابطه اینا نبودم. نه که اصلا نداشتم اما همیشه الویتم درس و کار و ورزش بود.
کلا زندگی اجتماعی شلوغ و شاد و سالمی داشتم همیشه.
آدمایی هم که میومدن تو زندگیم چه به عنوان خواستگار و چه دوست پسر همیشه بعد از چند وقت ازشون خسته می شدم و به سختی از دستشون خلاص می شدم