صاب خانه بی وجدان

صاب خونه دو سال قبل ما که کلا بم پیشنهاد رابطه داده بود علاوه بر ایران که به قول خودش 11 تا خونه بزرگ داشت همزمان آلمان خونه خرید آمریکا خونه خرید میگفت تو پیری دلت بخاد با من باشی دخترای 14 ساله تا ماشین منو ببینن از خداشون هست با من باشن چرا ناز میکنی آخه مدل ماشینش خارجی شاسی بلند بود بعدم ارث چند میلیاردی بش رسید شرکت بین المللی زد زنگ زده بود مثلا دلم بسوزه گفت دیدی قبول نکردی با من باشی الان دربه در مسافر خونه ها هستی خونه گیرتون. نمیاد اگه بودی الان داشتی عین ملکه زندگی میکردی یعنی خواست بگه چرا دوستی منو قبول نکردی حقته میگفت کلی معشوقه دارم همه 14 سال بخاطر مالم هرشب با یکی هستم منم گفتم خدا اونقد بت بده اونقذ بده که خدا را فراموش، کنی انسانیت را فراموش کنی 

نه گلم قبلش املاک اومد نوشت خرابی ها را دونه دونه نوشت. مدیر مجتنع بود مالک بود املاک بود هر 4.نفر امصا کردیم هرماه بهانه می‌آورد میگفت نمیرسم خودت درست کن نمیام نمیتونم هربار بهانه آورد املاک هم میگه به من ربطی نداره خودش هم نمیاد درست کنه چیکار کنم آخه اعصابم خرده کولر را زنگ زدم مبگم تو برگه قرارداد نوشته خراب بوده بیا درست کن نمیاد 

5 تومن برا سویت 30 متری 

ممنون گلم. خدا به همه مستاجرهای آبرومند خونه بده منت کسی رو سرشون نباشه. آخه بخاطر سه روز اومد ابرو منو برد میگه جور دیگه جبران کن برام کثافت 

تازه از من دوسال بزرگ تر بود میگفت به من پیری 🤣🤣🤣

خانم. ها مبگن حرف زور. میزنی تو این شرایط سخت یه وقت کسی بیماره دستش به بیمارستان بنده آدم باید چند روز مهلت بده بگه بنده خدا مستاجرم را مهلت بدم نه که بلند شه بیاد دم خونه داد بیداد کنه جلو همسایه ها ابروم را ببره با صدای بلند خجالت کشیدم همه همسایه ها ریختن بیرون اونقد خجالت زده شدم بخاطر سه روز فقط بعذ نبگند توقع انسانیت نداشته باش یعنی همین کاررا میکنن خدا هم بشون رحم نمیکنه میگه وسایلت را میریزم خیابون من اگه خدا بم خونه داد شده یه اتاقش را مجانی بدم یه دربه در بی خانمان بشینه بخدا میدم یک ریالم نمیگیرم 

من بخدا گفتم خدایا بم اونقد خونه بده مجانی بدم به خانم هایی که سرپرست خانوار هستن مجانی تا آخر عمرشون نذر کردم تازه کمکشون میکنم.