خانوما من با یه آقاپسری 4 ساله در ارتباطم. حالا قراره بیان جلو. گفتن 20 تا سکه. ما به هیچ عنوان اونقدر سکه رسم نداریم. همه 500 تا، 200 تا بودن. کمترین 114 تا بوده. من گفتم اگه 20 تاست کلا سکه نمیخوام. 2 دنگ خونه و 100 گرم طلا. که الانم خونه ندارن و قراره خونه ای که بعدا تهیه میکنن 2 دنگش مهریه من باشه. معقوله؟ توی سند ازدواج میشه اینطوری نوشت یا باید حتما خونه مشخص باشه؟ این حرفا هنوز بین خودمون بوده ولی خب اگه حرفم عوض شه میگن زدی زیر حرفت
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
"هر کسی را ملاقات میکنی درگیر نبردی است که تو هیچ چیز درباره آن نمیدانی. همیشه مهربان باش." بعد از دیدن خیلی دعوا و پرخاشها در سایت، عمیقا به این نتیجه رسیدم که خیلیها در این دسته جا میگیرند 😊
خانوادش گفتن باید خودتون دوتا به توافق برسین. منم اون اوایل رابطه که عاشق بودم گفتم من هیچی نمیخوام ...
خدا نکشت، دو چرا ایقد ساده ای، خانوادش غلط کردن گفتن با تو طی کنه پسره خانواده پسره سیاست دارن به پسرشون گفتن خودت راضیش کن کار به باباش وخانواده ها نکشه چون اونموقع مجبورن قبول کنن اصن مگه تو بزرگتر نداری که پسره داره وخانوادش اینجور باتو حرف میزند، از من به تو نصیحت تو باید همه چیو بزاری تو دست خانوادت واونارو خیلی باارزش ببینی تا احترام بزارند وگرنه هی باهاشون راه بیای هی بیحیا تر میشن
اگه به عقب برگردم میگم فقط یک سکه بقیش ضامن خوشبختیم باش بقیش هیچ وقت قلبمو نشکنی به نظرم زندگی زوری به خاطر مهریه به درد لای جرز دیوار میخوره خیلی وقتا حس میکنم همسرم به خاطر مهریه هست حاضر نیست هیچ جوره تو بدترین شرایط طلاقم بده اینجوری حس گروگان بهم دست میده انگار یک چیزی گرو دارم که به زور نگهم داره حتی وقتی که نمیخادم
باردار نیستم تیکر ان شاالله خونه خریدنم هست و ان شالله باردار بشم به دعای شما نی نی سایتی ها خیلی اعتقاد دارم دعا کنید تا خرداد هر دوش برام تیک بخوره