جالبه بدونی که تابستون ما ساعت ۱۲ شب رسیدیم ابتدای ورودی تهران از آقایی آدرس پارک خواستیم برای خوابیدن، اصرار داشت که بریم حرم امام می گفت هیچ کجا امنیت نداره خانم و بچه همراه تونه ، ما هم خیلی خسته و نابود بودیم دلمون می خواست همون حوالی بخوابیم
اونم شماره ش رو داد که اگر کسی شب مزاحم تون شد باهام تماس بگیرید من هفت الی هشت نفر میتونم بیارم برای دفاع ازتون😬
این جور که گفت از احساس ترس چنان خواب زده شدیم که نگو
رفتیم حرم امام شب خوابیدیم