2777
2789
عنوان

من از یه رابطه سه ساله اومدم بیرون

251 بازدید | 22 پست

داستان از این قراره که یه شروع عاشقانه داشتیم… پر از عشق و قشنگی… راستش رابطه مارو نه خیانت پاشوند نه بی پولی.. نه اعتیاد.. حرف نزدن و حل نکردم مشکلات از بینش برد..من به نظرم توجه کافی بهم نمیداد و مدتم غر میزدم و اونم شاید عصبی میشد .. از یه جایی به بعد هم اختلافات فرهنگی و مالی به اوج خودش رسید.. ولی با تمام اینا حس میکنم دوسم نداشت.. و اگر داشت .. زمانی که گفتم برو خیلی راحت دوستانه خداحافظی نمیکرد و نمیرفت.. اگر دوست داشتین داستانمو براتون تعریف کنم .. الانم بعد سه ماه دلتنگی به اوج خودش رسیده و همش دوست دارم برگردم بهش.. ولی عقلم میگه اشتباهه…اگر پادکستی .. یا مشاوره ای دارین بهم بدین 

من مادرم و هر دم دردی ز من زاده می شود.....و این کودک که در جای جای من جان گرفته....و با بطن سرد من خو گرفته...هردم خون مرا می مکد...و استخوان بودن مرا می جود...ودر من زاده می شود....من مادرم و می دانم شکست ضمیر نور چه دردی دارد...و چکیدن میل غزل ار سرانگشتانم چه وزنی دارد...ولی حیف که افتاب مرده است...و اینه چه پوج ز انعکاسی دگر بارور است.....من در عمق پوچ لحظه ها مادرم...زمانی که سکوت از صدای اشک هایم می چکید...و بوسه های پوسیده از لبانم می گریخت...فقط لحظه ها می دانستند که نگاهم ویران خواهد شد...من مادرم و لالایی هایم رفته است...تو بگو چند وقت است مرده ام؟ چند وقت است کودکم در گور خفته است؟

واقعا نمیدونم باید چیکار کرد.. از به طرف روزای تلخ و از یه طرف روزهای قشنگی که باهم داشتیم.. روزایی که از ته دل می خندیدیم 

من مادرم و هر دم دردی ز من زاده می شود.....و این کودک که در جای جای من جان گرفته....و با بطن سرد من خو گرفته...هردم خون مرا می مکد...و استخوان بودن مرا می جود...ودر من زاده می شود....من مادرم و می دانم شکست ضمیر نور چه دردی دارد...و چکیدن میل غزل ار سرانگشتانم چه وزنی دارد...ولی حیف که افتاب مرده است...و اینه چه پوج ز انعکاسی دگر بارور است.....من در عمق پوچ لحظه ها مادرم...زمانی که سکوت از صدای اشک هایم می چکید...و بوسه های پوسیده از لبانم می گریخت...فقط لحظه ها می دانستند که نگاهم ویران خواهد شد...من مادرم و لالایی هایم رفته است...تو بگو چند وقت است مرده ام؟ چند وقت است کودکم در گور خفته است؟

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

بعد از یکی دوسال خوب میشی فقط تحمل کن

دو سال؟؟؟ خیلی زیاده

من مادرم و هر دم دردی ز من زاده می شود.....و این کودک که در جای جای من جان گرفته....و با بطن سرد من خو گرفته...هردم خون مرا می مکد...و استخوان بودن مرا می جود...ودر من زاده می شود....من مادرم و می دانم شکست ضمیر نور چه دردی دارد...و چکیدن میل غزل ار سرانگشتانم چه وزنی دارد...ولی حیف که افتاب مرده است...و اینه چه پوج ز انعکاسی دگر بارور است.....من در عمق پوچ لحظه ها مادرم...زمانی که سکوت از صدای اشک هایم می چکید...و بوسه های پوسیده از لبانم می گریخت...فقط لحظه ها می دانستند که نگاهم ویران خواهد شد...من مادرم و لالایی هایم رفته است...تو بگو چند وقت است مرده ام؟ چند وقت است کودکم در گور خفته است؟

ی زمانی آدمیو مبخاستم وقتی رفت ن اعصابم اون اعصاب سابق شد ن من اون آدم 

دیدی چند وقت پراز ناامیدی میشی. بعد یه دفعه یه خوشحالی میاد تو دلت (اون خداست...) ........ وقتی در تاپیکی شرکت میکنم  لطفا زیر من ریپ نزن اصلا خوشم نمیاد.. چون  پیام من برای صاحب تاپیک هست ن توی هرنخود آش 😏... اصلا از آدمایی یهو میپرن ب ادم خوشم نمیاد.. سعی کن وقتی بامن صحبت میکنی حدتو نگه داری 🌷

یوتیوب پادکست زیاده

ببین حست و میفهمم خواهرانه بت بگم چون 3 ماه گذاشتی ب نبودت عادت کنه اگ بهم برگردین بازهم اینکار و میکنه و این وسط فقط تو اذیت میشی

الان براش سوگواری گریه کن غصه بخور بذار بفهمی ک دیگه واقعا نیست تو زندگیت

اگرهم ارزششو داره ک بهش بگردی دوباره ب جفتتون یه فرصت بده... 

من به تو چی بگم تو خودت بلدی😉

یوتیوب پادکست زیادهببین حست و میفهمم خواهرانه بت بگم چون 3 ماه گذاشتی ب نبودت عادت کنه اگ بهم برگردی ...

چیکار میکردم،؟ اینقدر راحت یعنی عادت میکنه؟؟؟ 

من مادرم و هر دم دردی ز من زاده می شود.....و این کودک که در جای جای من جان گرفته....و با بطن سرد من خو گرفته...هردم خون مرا می مکد...و استخوان بودن مرا می جود...ودر من زاده می شود....من مادرم و می دانم شکست ضمیر نور چه دردی دارد...و چکیدن میل غزل ار سرانگشتانم چه وزنی دارد...ولی حیف که افتاب مرده است...و اینه چه پوج ز انعکاسی دگر بارور است.....من در عمق پوچ لحظه ها مادرم...زمانی که سکوت از صدای اشک هایم می چکید...و بوسه های پوسیده از لبانم می گریخت...فقط لحظه ها می دانستند که نگاهم ویران خواهد شد...من مادرم و لالایی هایم رفته است...تو بگو چند وقت است مرده ام؟ چند وقت است کودکم در گور خفته است؟

بهترین کار رو کردی که جدا شدید،من یه رابطه الکی رو ده سال کشش دادم به این امید که درست بشه.منم سر مسائل فرهنگی و اعتقادی خانواده ها جدا شدم اوایلش سخته بعد خوشحال میشی ازینکه نشده.

منم مثل توام چقدر مثل ما بود رابطتتون الان واقعا دارم گریه میکنم

باید چیکار کرد واقعا؟؟؟ برگشت بهش؟؟ 

من مادرم و هر دم دردی ز من زاده می شود.....و این کودک که در جای جای من جان گرفته....و با بطن سرد من خو گرفته...هردم خون مرا می مکد...و استخوان بودن مرا می جود...ودر من زاده می شود....من مادرم و می دانم شکست ضمیر نور چه دردی دارد...و چکیدن میل غزل ار سرانگشتانم چه وزنی دارد...ولی حیف که افتاب مرده است...و اینه چه پوج ز انعکاسی دگر بارور است.....من در عمق پوچ لحظه ها مادرم...زمانی که سکوت از صدای اشک هایم می چکید...و بوسه های پوسیده از لبانم می گریخت...فقط لحظه ها می دانستند که نگاهم ویران خواهد شد...من مادرم و لالایی هایم رفته است...تو بگو چند وقت است مرده ام؟ چند وقت است کودکم در گور خفته است؟
بهترین کار رو کردی که جدا شدید،من یه رابطه الکی رو ده سال کشش دادم به این امید که درست بشه.منم سر مس ...

من شمالی بودم و اون کورد.. جدای همه اینا.. اون درگیری های زیادی تو خانوادش و مالی داشت که انگار من توش فراموش شده بودم…. اخرم گفت تو بهترین دختری بودی که میتونستم بشناسم فقط تو زمان اشتباه.. و رابطه تموم شد..

من مادرم و هر دم دردی ز من زاده می شود.....و این کودک که در جای جای من جان گرفته....و با بطن سرد من خو گرفته...هردم خون مرا می مکد...و استخوان بودن مرا می جود...ودر من زاده می شود....من مادرم و می دانم شکست ضمیر نور چه دردی دارد...و چکیدن میل غزل ار سرانگشتانم چه وزنی دارد...ولی حیف که افتاب مرده است...و اینه چه پوج ز انعکاسی دگر بارور است.....من در عمق پوچ لحظه ها مادرم...زمانی که سکوت از صدای اشک هایم می چکید...و بوسه های پوسیده از لبانم می گریخت...فقط لحظه ها می دانستند که نگاهم ویران خواهد شد...من مادرم و لالایی هایم رفته است...تو بگو چند وقت است مرده ام؟ چند وقت است کودکم در گور خفته است؟
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز