شوهر یا برادرش مشکل مالی دارن داداش نارو زده بهش حال شوهرم خوب بود بابچه رفتیم بیرون خانه بازی تو راه گفت به اینکه زنگ بزن پول منو پس بده منم زنگمو زدمامدیم خونه طبق معمول رفت تو گوشیش و اینستا منم نشستم پیشش تا پایتخت ببینیم گفت من نمی خوام این فیلم و ببینم فیلم خارجی بزار ببینم و گفت امشب حالم خرابه شش ماه وضعیت زندگی ما اینجوریه به خاطر برادرش خوب من چقدر دندون سر جیگر بزارم خلاصه گفتم من تحمل ندارم این جور ببینمت من این گوشه سالن سرم. تو گوشی یا تلویزیون تو هم اون طرف سرت تو گوشی حداقل برو تو اتاق گفت مشکل داری با حضور من گفتم اینجور نمی تونم ببینمت گفت مردا این مدلین ناراحت هستن می رم تو خودشون منم گفتم تا کی باید تحمل کنم بعدم گفت همون طور که خواستی یک ساعتی برم و بیام برم؟ گفتم اگه نیاز داری و فکر می کنی برات خوبه برو و رفت حالا واقعا ناراحت شدم کاش بیشتر تحمل می کردم ولی واقعا خودمم کم آوردم بهش گفتم منو به کدوم گناه داری تنبیه می کنی