داره نابودی منو میبینه هی میگه امروزم غذا نخوردی چرا مثل قبل دوسم نداری چرا دیگه زنگ نمیزنی پروفایلت چرا اون متن غمگینو گذاشتی مردم فکر میکنن چخبره تو زدگیمون
اینقدر گریه کردی چشات باز نمیشه و جوابای سربالای من تبخیرش میکنه
در خصوص خونه که ساله قبل خونه دار شدیم خونه بنام منه و باید تعهد بده من همونقدر که الان نفرت دارم دوسشم دارم ولی به این سادگیا نمیگذرم شبا نا صبح نمیخوابه صبحا که میره سره کار حال نداره من که چشامو باز میکنم اروم میبینم داره نگام میکنه احساس میکنم خیلی خیلی پشیمونه
در مورد اون دختر بگم که اشنا و فامیلو دوست نیست همکارم نیست یه فرده غریبست محل زندگیشم پایین شهره اینارو یه پیج دیگه زدم با اسم پسر باش دوست شدم و قراره اگه بزاره بکارتش بدست من از بین بره ویلا و شاستیمو بزنم به نامش البته من برگه سلامت ازش خواستم از دکتری که خودم معرفی میکنم بله فک کرده همینجوریاست پدری ازش درارم نه دیده حضوری نه هیچی با چندتا عکس خفن پسروونه با چمدتا وعده الکی قول بکارت داده