کجایی آقاجان؟
شبهای قدر است... زمین پر از دعا، آسمان پر از فرشته، دلها پر از تمنّا... اما تو نیستی آقاجان! یا بهتر بگویم، ما نیستیم... ما هنوز آنطور که باید، برای آمدنت آماده نشدهایم.
تو در همین نزدیکیهایی... در کوچههای همین دنیا، در پس پردهی غیبت، در دلهای منتظرانت. اما چه کنیم که این پرده را ما خودمان با گناهانمان ضخیمتر کردهایم! با بیوفاییها، با فراموشیها، با دلمشغولیهای پوچ...
آقاجان! شب قدر است، شبی که مقدّرات عالم را رقم میزنند، شبی که حتی سرنوشت ظهور تو هم شاید در آن نوشته شود... باید کاری کنیم! باید امشب دستهایمان را بالا ببریم، از ته دل، از عمق جان، نه برای حاجتهای کوچک خودمان، بلکه برای آمدن تو...
بیایید امشب را فقط برای امام زمان (عج) دعا کنیم.
بیایید یک دل شویم، اشک بریزیم، نذر کنیم..