2777
2789
عنوان

پسری که میگه من رو تمیزی حساسم😐

511 بازدید | 27 پست

دوستم خاستگارش گفته خیلی رو مرتب بودن خونه حساسم و برام مهمه 

این دوستمم شلخته عالمه😂نظر شما راجب این روج کنار هم چیه؟

کنارشم گفته کافه با دوستات اعتماد ندارم به محیط بیرون که بخوای تنهایی و با دوستات  بری اینجور جاها که پر از پسره مگر ابنکه با خودم بری

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

معلومه دیگه دائم بحثشون میشه

پذیرفتن خیلی مهمه! بپذیریم که یه چیزی تموم شده، بپذیریم فلان جا اشتباه کردیم، بپذیریم که فلان جا حق داشتیم، بپذیریم یه سری چیزا همینه که هست، بپذیریم برای یه سری چیزا باید تلاش کرد و جنگید، پذیرفتن موقعیت و طبق اون رفتار و احساس کردن خیلی مهمه.

کنسل.البته شاید اولشه فعلا یارو جوگیره

وَعَسَىٰ أَن تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَىٰ أَن تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ(سوره بقره، آیه ۲۱۶)«و بسا چیزی را خوش نداشته باشید در حالی که خیرِ شما در آن است، و بسا چیزی را دوست بدارید در حالی که شرّ شما در آن است، و خدا می‌داند و شما نمی‌دانید.»ما می‌خواهیم، اما او می‌داند...و آن‌چه او سازد، همان خیرِ ماست.«وَاللهُ یَعلَمُ وَأَنتُم لَا تَعلَمونَ»(سوره بقره، آیه ۲۱۶)

مورد دوم که خیلی بده دختره واقعا اذیت میشه

مورد اولم همینطور

من برادرم ویژگی اول رو داره، ما 4 تا دختریم همه شلخته چجور، داداشم این وسط منظم و تمیز و اصلا وسواس در اومد انقدر رو تمیزی حساسه

مارو خیلی اذیت میکرد سر شلخته بودنمون😂

با بدان بد باش و با نیکان نکو، جای گل گل باش و جای خار خار! 

عالی به پسره بگین تمیز کنه💋😂

همسر رسمی کوگا یودای متاهل و متعهد✨️همسرم تویی زیباترین علت برای عاشقی کردن😔❤️‍🔥جانان من تو نباشی هیچ صبحی به خیر نمیشود🫶💋بیا و طلوع کن به شب های انتظارم💋💍

مهره مار داره تو دلبری 

🩷سزاموئید=اصطلاح آناتومیکال برای استخوان های کنجدی بدن؛الهام گرفته از جثهٔ ریزنقشم(اردیبهشت 1403)|| من تنهاییام رو کشیدم،حسرتام رو خوردم،حس مضخرف ناکافی بودن رو بیشتر از هرکسی از نبودنات و نخواستنات تجربه کردم،فرصتام رو هم دادم،دیگه درست هم بشی و بیای سراغم منم که دیگه "نمیخوام".(29فروردین1404)||من تمام خاطراتی که حتی در ذهنم از تو داشتم را پاک کردم دیگر تمایلی برای فکرکردن به آنها ندارم، خاطرات خوبت حسرت و نفس عمیقی را در من زنده میکند و خاطرات بد ات نفرت و دل شکستگی را، هیچکدامشان را نمیخواهم یادآوری کنم، از تو برای من فقط یک حس به جا مانده، یک حس قدیمی و کمرنگ که گه گداری از دلم میگذرد... (10تیر 1404)|| فکرمیکردم از تو درمان شده ام، مثل مخدری که از خون بیرون میرود. خواستم بنویسم سم، دلم نیامد. هم آینده ای برایمان وجود ندارد و هم ترک عادت فکرکردن به تو برایم غیرممکن شده است. هم نمی‌خواهم برگردی و هم دلم برایت تنگ شده، نمی‌دانم اگر دوباره پیغامی از تو بگیرم چه حسی خواهم داشت(27 تیر 1404)|| پس از تو، دیگر پذیرش نبودن ها، رفتن ها و پذیرش اینکه انسان ها نا امید کننده اند برایم راحت تر است (16شهریور1404)|| از من انسان جدیدی ساخته شده،کمی بی عاطفه تر کمی قدرتمند تر، کمی اجتماعی تر، اما در حق مردم مهربان تر شده ام، هنوز اعتقاد دارم اعمال انسان به او برمیگردد، از نگاه به گذشته بدم می آید، گذشته برای من تمام شده(1 آذر 1404)|||

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
توسط   justlike  |  3 ساعت پیش
توسط   minaminaaaa  |  2 ساعت پیش