من یکماه بعد عقد متوجه خیانتش شدم
ادمی بود ک التماس و گریه کرد ک راهش دادیم خونمون
میخاست خودشو بکشه بخاطر من
خانوادم مخالف بودن من قبولش کردم
وقتی فهمیدم باچندتا زن شوهرداره
ب کسی نگفتم
فقط تا سه چهار ماه بعد همش گریه کردم آب شدم کلی وزنم کم شد
شک ولم نمیکرد دیگ بهش اعتماد نداشتم نه راه پس داشتم نه راه پیش
باردوم ک خودکشی کردم خانوادم فهمیدن
اولش خیلی سرکوفت زدن ک انتخاب خودت بوده
بعدش گفتن جداشو
وجداشدم
از بابت جداشدنم پشیمون نیستم اصلا
اما تنهام و انگ دوبار جدایی خورده توی پیشونیم
خواستگارام کیفیتشون کم شده
اما ارامش دارم نسبت به موقعی ک زن اون آشغال بودم
تو چجوری فهمیدی
خیانتش درچه حدع
چندالع ازدواج کردی