2777
2789
عنوان

منم و باز بابای اشغالیم

1185 بازدید | 56 پست

دیروز اومدم مامانم دوباره ببرم دکتر نذاشت بریم بروز از تو را رو با کتک اوردمون تو بعدم دست مامانم الان شکستس مامانم اسبابش جمع کرد که بریم اونم بنزین ریخت رو من گفت اگه بری بیرون از خونه یا به کسی چیزی بگی اینو آتیش میزنم مامانمم از ترس مونده تو خونه دارم دق میکنم برای دردی که این زن می‌کشه و خدایی که صدام رو نمیشنوه که لاقل بمیره ما راحت شیم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

با همین گوشی زنگ بزن ۱۱۰

یه بار زنگ زدم گفت مسائل خانوادگی به ما مربوط نیست اما الان واقعا بحث جون و سلامتی این زن اگه میبرنش قشنگ یک سالی حبس کنم خوبه اما اگه باز بیشتر بلا جون این زن بشه نه

منم تو همین خونه زندگی میکنم به 110 زنگ بزنم واقعا میان داخل خونه یا چون خانوادگی باز سمبل میکنند؟

ببین ادم معتاد خیلی ترسوئه تو زنگ بزن ۱۱۰

خودشون میان میدونن چیکار کنن

بعد طوری جلوه بده نفهمه تو زنگ زدی فک کنه همسایه زنگ زده

مغزی درو عوض کن از خونه بیرونش کنید .معتاده کاری از دستش برنمیاد

ببین ادم معتاد خیلی ترسوئه تو زنگ بزن ۱۱۰خودشون میان میدونن چیکار کننبعد طوری جلوه بده نفهمه تو زنگ ...

تو آپارتمان ما فقط پدر مادر خودشونن شاید برات سوال باشه اونا کاری نمیکنن نه دیروز مامانم با گریه در خونشون زد حتی باز نکردن

ببینم تو چند سالته به خانواده مادرت بگو دایی وپدر بزرگ بیان کمکتون کنن

پدر بزرگ مادری بزرگ مادریش فوت شدن دایی هامم از بی غیرتی خودشون قاطی نمیکنن که بیان خواهرشون ببرن بیمارستان 

من اصلا بمیرم هم مهم نیست برام اما دلم برای مامانم کبابه 

الهی فدای بابام بشم چقدر مهربون بود عاشقش بودم اما دو ساله رفته پیش خدا و داغش به دلم موند

کاش بجای بابات بابا من می‌رفت اما میگن ظالم سالم حکایت اینه با اینکه معتاد روز به روز چاق تر و قلدر تر میشه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز