من و پسر داییم از بچگی با هم بزرگ شدیم چون تنها نفری تو اطرافیان بود که همسن بودیم تقریبا بقیه یا خیلی بزرگتر بودن یا خیلی کوچیکتر همه جا با هم میرفتیم کلی خاطره از شهربازی های شهر رو همشو با هم رفتیم هر جا میرفتیم کلا با هم بودیم تا رسیدیم به سن نوجوانی ایشون که حس پسر دایی دختر عمه از نظر ایشون از بین رفت بار ها و بار ها ابراز علاقه کردن به شیوه های مختلف ولی خب یا جواب رد شنیدن یا بی جواب موندن سعی کردم که ارتباطمو باهاش کمتر کنم ولی خب بخاطر شرایط خانواده ها نمیشد و اینکه خدایی باهاش همه جا خوش میگذره پایه است و همه جا حواسش بهم هست گاهی بیشتر از خودم حالا اینا رو گفتم که بدونید از بچگی با هم بودیم کلا و حالا برای عید قرار شده بیاد باهامون سفر به نظرتون رفتارم باید چطور باشه؟!