پارسال سر یه جریانی دو هفته باهم قهر بودیم طولانی ترین قهرمون بود
دم غروب بود رفتم گل خریدم باهم آشتی کردیم چقدرم گریه کرد گفت فکر نمیکردم برگردی اینم بگم بحث خیانتو اینجور چیزا نبود خانوادگی بود
از ماشینش پیاده شد یهو گوشیش زنگ خورد اسمشو *جدید* ذخیره کرده بود منم گفتم این کیه گفت شماره جدید پسرعمه مه منم فرداش بهش زنگ زدم دیدم یه دختره هرچی به دوستم گفتم چرا دروغ میگی با کی رفتی تو رابطه گفت اشتباه میکنی حتما یه رقمو غلط ذخیره کردم
هنوز شمارشو دارم