2777
2789
عنوان

مهمان ناخوانده👿💀 اگه نمیترسی بیا⛔

| مشاهده متن کامل بحث + 8847 بازدید | 199 پست
فرستادم ان شالله مشکلت حل بشه

ممنونم خوشگلم 

اگر از من بپرسن قشنگ‌ترین واژه‌ای ای که یاد گرفتی چیه؟میگم پذیرش...پذیرفتن شرایط با تمام سختی هاش،پذیرفتن آدما با تمام نقص هاشون، پذیرفتن این که مشکلات هست ولی باید ادامه داد، پذیرفتن اینکه گاهی اشتباه می‌کنم ،پذیرفتن اینکه من کامل نیستم، پذیرفتن تموم فقدان هااا، پذیرفتن تمام از دست دادن ها 🌱 شکست خوردن هااا ،رها شدن هااا داشتن پذیرش یعنی پایان دادن تمام دعواها و اختلاف‌ ها 🤍پایان حال بد وجنگ و اعصاب و شروع آرامش....بپذیرید بچه‌ها همه چیز رو بپذیرید و رها کنید...اگر کسی دوستون نداره ،اگر کسی ارتباطش رو باهاتون کم می‌کنه اگر کسی ازتون متنفره اگر کسی ازتون دور میشه اگر زندگی اونطور که میخواستین پیش نمیره هیچی جز پذیرش و گذشتن نشون نمی‌ده...چقدر بالغ هستید 🌻یه عدد نومزد دارم که تمام منه:)💚 جان من است او 🤭درخواست دوستی به هیچ عنوان ندید و قبول نمیکنم باتچکر 💙

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

پس نمیخونم مرسی🥲😂

هرطور مایلی😂

بالاخره جمع سه نفره ما، چهارنفره شد... نورای عزیزم بدنیا اومد😍 لئا و نورا فرشته های زندگیم💚👸👱‍♀️.... اپدیت جدید امضام ما پنج نفره شدیم و یه گل پسر به جمعمون اضافه شده... درهرصورت همگیشون فرشته های زندگی منن ، خدایا پشت و پناه تمام بچه ها باش💋

ممنونم خوشگلم

😘

بالاخره جمع سه نفره ما، چهارنفره شد... نورای عزیزم بدنیا اومد😍 لئا و نورا فرشته های زندگیم💚👸👱‍♀️.... اپدیت جدید امضام ما پنج نفره شدیم و یه گل پسر به جمعمون اضافه شده... درهرصورت همگیشون فرشته های زندگی منن ، خدایا پشت و پناه تمام بچه ها باش💋

بخاطر تصویر سازی ازاجنه؟

منظورم اینه بیشتر از بقیه میترسی چون میری توی بحر قصه

بالاخره جمع سه نفره ما، چهارنفره شد... نورای عزیزم بدنیا اومد😍 لئا و نورا فرشته های زندگیم💚👸👱‍♀️.... اپدیت جدید امضام ما پنج نفره شدیم و یه گل پسر به جمعمون اضافه شده... درهرصورت همگیشون فرشته های زندگی منن ، خدایا پشت و پناه تمام بچه ها باش💋

زل زده بودم به قرمزیِ اتش و دستامو که از سرما یخ زده بود روی هیزمها گرفته بودم ،که یه دفعه احساس کردم کسی صدام میکنه :((کرییییییم)) فکر کردم خیالاتی شدم دوباره گوش تیز کردم :((کرییییییم))به سمتِ صدا برگشتم ولی تا تهه گلخند تاریکی بودو بس ،یکی از هیزمهایی که اتش گرفته بود رو برداشتم و گرفتم انتهای گلخند که روشن بشه ولی چیزی نبود،هیزم رو انداختم سرجاش و دوباره دستم رو گرفتم رو اتش ِ گرم که دوباره همون صدا ایندفعه از تو خزینه اومد صدا به صورتِ اکو وار تو حموم چرخید وانعکاس ِ..

بالاخره جمع سه نفره ما، چهارنفره شد... نورای عزیزم بدنیا اومد😍 لئا و نورا فرشته های زندگیم💚👸👱‍♀️.... اپدیت جدید امضام ما پنج نفره شدیم و یه گل پسر به جمعمون اضافه شده... درهرصورت همگیشون فرشته های زندگی منن ، خدایا پشت و پناه تمام بچه ها باش💋

صدا تو کلِ حموم طنین انداز شد،با ترس ولرز چسبیدم به دیوار و داد زدم کی هستی؟ولی هیچ جوابی نشنیدم ،دوباره ودوباره فریاد زدم در همین حین،اب ِ توی دیگِ تیان به جوش اومد و صدای قل قل کردنش به راه افتادسریع اب رو انداختم تو راه اب که وارد ِ حوضچه بشه و خودم سریع دوتا از هیزمها ی روشن رو برداشتم و وارد رختکن شدم ،همه جارو خوب وارسی کردم .با خودم گفتم لابد خیالاتی شدی کسی اینجا نیست،به سمتِ بقچه ام رفتم و بازش کردم و شروع کردم به خوردن ناشتایی، دیگه کم کم بخار اب داغ همه جارو گرفته بود ،اولین لقمه رو هنوز قورت نداده بودم که از سمتِ حوضچه ی خزینه صدای پچ پچ زمزمه واری شنیدم ،لقمه رو به زور پایین دادم و یاد حرفهای عمو سلیمون افتادم که میگفت نزار بفهمن که ازشون ترسیدیوگرنه تا سرحد مرگ میترسوننت،

بالاخره جمع سه نفره ما، چهارنفره شد... نورای عزیزم بدنیا اومد😍 لئا و نورا فرشته های زندگیم💚👸👱‍♀️.... اپدیت جدید امضام ما پنج نفره شدیم و یه گل پسر به جمعمون اضافه شده... درهرصورت همگیشون فرشته های زندگی منن ، خدایا پشت و پناه تمام بچه ها باش💋

سعی کردم بی توجه باشم پس لقمه ی دوم روگذاشتم تو دهنم و شروع کردم جویدن وهمچنان گوشم از ترس داغ شده بود که با صدای خرناس بلندی و به دنبال اون صدای جیغ ترسناکی دومتر بالا پریدم انگار رویه نفر اب جوش ریخته باشن چنان فریاد مهیبی میزد که با خودم گفتم نکنه از ادمای ده کسی خودش رو سوزونده چراغ روغن سوز رو روشن کردم و تکه ی هیزم روشن رو گذاشتم رو ورودی پله ها و وارد خزینه شدم چراغ رو گردوندم ولی هیچکس اونجا نبود بر شیطان لعیم لعنت فرستادم و برگشتم ناشتایی که زهر مارم شده بود رو جمع کنم که دیدم از بالای پله ها چند نفر غریبه دارن میان پایین ،چراغ رو گرفتم سمتشون هیچکدومشون رو نمیشناختم انگار از ادمای ده نبودن ،سلام کردم و بعد از خوش امد گویی گفتم ؛غریبه اید ؟از کجا امدید؟شاید نزدیک به هفت یا هشت نفری میشدن و به دنبالشون چندتا بچه با سرهای تاس

بالاخره جمع سه نفره ما، چهارنفره شد... نورای عزیزم بدنیا اومد😍 لئا و نورا فرشته های زندگیم💚👸👱‍♀️.... اپدیت جدید امضام ما پنج نفره شدیم و یه گل پسر به جمعمون اضافه شده... درهرصورت همگیشون فرشته های زندگی منن ، خدایا پشت و پناه تمام بچه ها باش💋

بابک حمیدیان

ایول😂

بالاخره جمع سه نفره ما، چهارنفره شد... نورای عزیزم بدنیا اومد😍 لئا و نورا فرشته های زندگیم💚👸👱‍♀️.... اپدیت جدید امضام ما پنج نفره شدیم و یه گل پسر به جمعمون اضافه شده... درهرصورت همگیشون فرشته های زندگی منن ، خدایا پشت و پناه تمام بچه ها باش💋

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز