2777
2789
عنوان

مهمان ناخوانده👿💀 اگه نمیترسی بیا⛔

| مشاهده متن کامل بحث + 8847 بازدید | 199 پست

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

مدل موهاشون خیلی عجیب بود مردهاشون راه به راه موهاشون رو تراشیده بودن و قسمتهایی از دو طرفِ گوشهاشون موهای بلندی داشت از همه بدتر مدل عجیب لباس پوشیدنشون بود کتهایی که تو تنشون از بزرگی زار میزد و شلوارهای بلندی که پاچه هاش تمام ِ روی پاهارو پوشونده بود جوری که اصلا کفشهاشون تو پاشون معلوم نبود و پاچه ی شلوارشون روی زمین کشیده میشد در حالی که به شدت کثیف و گل الود بود و از بدو ورودشون بوی بدی تمومِ خزینه رو پر کرده بود،و نوع عجیب راه رفتنشون انگار هر قدمی که برمیداشتن یک قدم به عقب کشیده میشدن و تا حد زیادی رو به جلو قوز کرده بودن ،چیز عجیب تر اینکه اصلا حرف نمیزدن و یه جور مرموزی زل زده بودن تو چشمای من و لام تا کام حرف نمیزدن !!

بالاخره جمع سه نفره ما، چهارنفره شد... نورای عزیزم بدنیا اومد😍 لئا و نورا فرشته های زندگیم💚👸👱‍♀️.... اپدیت جدید امضام ما پنج نفره شدیم و یه گل پسر به جمعمون اضافه شده... درهرصورت همگیشون فرشته های زندگی منن ، خدایا پشت و پناه تمام بچه ها باش💋

دلهره ی عجیبی گرفته بودم رفتم سمتِ بقچه ی لنگ ها و چندتا لنگ اوردم و گفتم :شما لباساتون رو از تن بکنید تا من برم کیسه رو براتون اماده کنم ،چشمم به یکی از اون بچه های تاس افتاد که ابروهای در هم پیچیده ای داشت و وانگار فکش جلو اومده بود جوری که میشد دندونای نیش بالاشو دید،نفسی تازه کردم و رفتم داخلِ خزینه و منتظر نشستم که مهمانان ناخوانده تشریف بیارن و من کیسه کشیشون کنم بخار به حدی زیاد بود که چشم چشم رو نمیدید،داشتم به این فکر میکردم که این ادمای غریبه از کجا اومدن؟چرا این موقع صبح؟ولی هر چی که بود به موقع اومدن لا اقل منو از اون حالتِ توهم در اورده بودن که صداهای عجیب و غریب میشنیدم دلم قرص شده بود به همین مهمونها ی ناخوانده ی غریب

بالاخره جمع سه نفره ما، چهارنفره شد... نورای عزیزم بدنیا اومد😍 لئا و نورا فرشته های زندگیم💚👸👱‍♀️.... اپدیت جدید امضام ما پنج نفره شدیم و یه گل پسر به جمعمون اضافه شده... درهرصورت همگیشون فرشته های زندگی منن ، خدایا پشت و پناه تمام بچه ها باش💋

اسم لئا خیلییییییی زیباست چشمم به امضات افتاد

ممنونم عزیزمممم😍😍یعنی دختری که رو به سوی خدا دارد😘

بالاخره جمع سه نفره ما، چهارنفره شد... نورای عزیزم بدنیا اومد😍 لئا و نورا فرشته های زندگیم💚👸👱‍♀️.... اپدیت جدید امضام ما پنج نفره شدیم و یه گل پسر به جمعمون اضافه شده... درهرصورت همگیشون فرشته های زندگی منن ، خدایا پشت و پناه تمام بچه ها باش💋

لب حوضچه نشستم و کاسه ی مسی رو پراب کردم ودادزدم :کدومتون اولین نفر میاد ؟از پشتِ بخارا صدای همهمه ای بلند شد !دوباره دادزدم :برادران زود باشید کم کم حموم شلوغ میشه و من به رسم ادب نمیتونم به شما خدمت کنم اول بچه هارو بفرستید بیان.چند لحظه ای سکوت محض شد ودوباره صدای همهمه و پچ پچ بلند شد !کم کم صدای پاهایی رو میشنیدم که از یه طرف خزینه به سمت دیگه میدویدن ولی تا رو برمیگردوندم چیزی نمیدیدم !از جا بلند شدم که برم ببینم چه خبره که دوباره همون صدا ((کریییییم)) ((کرییییم))و هر بار بلند تر از قبل صدام میکرد و من که هاج وواج مونده بودم از ترس کاسه رو پرت کردم تو حوضچه و به سمت رختکن دویدم همینکه وارد رختکن شدم به داخلِ خزینه اشاره کردم وگفتم:شما هم شنیدید؟..

بالاخره جمع سه نفره ما، چهارنفره شد... نورای عزیزم بدنیا اومد😍 لئا و نورا فرشته های زندگیم💚👸👱‍♀️.... اپدیت جدید امضام ما پنج نفره شدیم و یه گل پسر به جمعمون اضافه شده... درهرصورت همگیشون فرشته های زندگی منن ، خدایا پشت و پناه تمام بچه ها باش💋

چه جنای ترسویی بودن تا عمو سلیمون بود نمیومدن تا کریم تنها شد اومدن نترسید این که جن ها فقط خودشونو به آدم های تنها نشون میدن یعنی خودشون ببشتر از ادمیزاد میترسن 😂😂😂

من اینجا حقیقت رو میگم نه چیزی که دوست داری بشنوی  درخواست دوستی به هیچ وجه پذیرفته نمیشود حتی شما دوست عزیز 

صدا تو کلِ حموم طنین انداز شد،با ترس ولرز چسبیدم به دیوار و داد زدم کی هستی؟ولی هیچ جوابی نشنیدم ،دو ...

راست میگه.نبایدبترسی.

برای جورشدن انتقالیم ب شهرخودم التماس دعای عاجل دارم. درماندم. اجرتون باسیدالشهدا

انگار یه نفر با صدای بلند صدام میکرد .کدوم یکی از شما بود شما که غریبه اید اسم منو نمیدونید،از پشت بخار اب نمیتونستم صورتهاشونو واضح ببینم جلوتر رفتم و گفتم :اقایون با شما هستم چرا جواب نمیدید ؟دوسه نفرشون که از بقیه هیکلی تر بودن بلند شدن ایستادن و یه قدم به جلو برداشتن ،صدای عجیب ِ پاشون توجهمو به پایین و پاهاشون جلب کرد ،چیزی که میدیدم رو باور نمیکردم ،یا رحمان و یا رحیم اینا چرا پاهاشون مثل ثم ِ پای گاو میمونه !در حالی که از زانو به عقب تا شده !قلبم داشت میومد تو دهنم ،اب دهنم رو از ترس قورت دادم و در حالی که به سرفه افتاده بودم ،سعی کردم به روی خودم نیارم که ترسیدم ،در حالی که به جرات میتونم بگم که داشتم قبض روح میشدم ،گلوم رو صاف کردم و گفتم :این دوتا بچه رو بدید ببرم داخل بشورم ،مثل ِ کرو لا لها بِرو بِر نگام میکردن انگار میخواستن دورخیز کنن و یه دفعه بهم حمله کنن

بالاخره جمع سه نفره ما، چهارنفره شد... نورای عزیزم بدنیا اومد😍 لئا و نورا فرشته های زندگیم💚👸👱‍♀️.... اپدیت جدید امضام ما پنج نفره شدیم و یه گل پسر به جمعمون اضافه شده... درهرصورت همگیشون فرشته های زندگی منن ، خدایا پشت و پناه تمام بچه ها باش💋

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
توسط   zariqwp  |  13 ساعت پیش
توسط   bff_  |  1 روز پیش