برادرم یه سگ هاره بدترین حرف های جهان رو باصدای بلند وتوی جمع میگه و آبرومونو پیش همه برده از کنارتم رد میشه تا لگد و مشت نزنه و یگ بازی در نیاره ول نمیکنه و حتما باید دعوا راه بندازه
حتی بخاطرش مامانو بابام تا مرز طلاق رفتن داستانش طولانیه اینقد که اذیت میکنه همه رو دیونه کرده
من بدبختم گیر دستش افتادم از دیروز اومدیم خونه ی عمم مهمونی
یعنی انقد آبرو ریزی کرده و اذیتم کرده همه شاکین
دوساعته داره کتکم میزنه منم تا میام از خودم دفاع کنم همه میگن تو باید خجالت بکشی و از این حرف های مفت
الان دنبالش کردم که بزنمش اصلا حتی یه ضربه هم نزدم خودشو به گریه می زنه و مامانمم بغلش کرده و میگه تو اعصابشو خرد کردی😐😐😐
یعنی هرکی جای من بود تاحالا خودکشی میکرد
انقد اذیتم کرده که همه ی فامیل کم مونده کوزت صدام کنن ولی مامانم اینجوری رفتار میکنه و بعدشم کلی منو سرزنش میکنه که اعصابشو خرد نکن و اینا انوقت من از موقعیکه اینجا اومدیم تو اتاق دارم کتاب میخونم و اصلا باهاش حرف نزدم ولی اون هر لحظه اومده و یه لگدی چیزی زده و کلی اذیت و بی ادبی کرده
توروخدا بگید چطور مامانمو حالی کنم که این سگ اگه اینجوری باهاش رفتار کنه سگ تر میشه