دو سال که میشناسمش آدم خوبیه اخلاقش عالیه سه سال ازم بزرگتر و بین شهر ما و ایشون حدودا ۵ ساعت فاصله هستش . از رفتن به شهر جدید خوشم میاد به نظرم هیجان داره و جالبته اما میترسم پشیمون بشم خودش میگه اخر هفته ها میبرمت خونه مامان بابات مادر پدرمم میگن اگه اخلاقش خوب باشه اوکی ایم ولی واقعا تو دو راهی گیر کردم
من نتونستم قبول کنم
ماشین یا خونه داره؟
از نظر مالی چطوره
بنظرم یه دختر نیاز داره از خودش کسی رو تو شهر داشته باشه
بازم بستگی به ادمش داره
اگر خیلی احساساتی و وابسته هستی آره برات خیلی سخت میشه و الکی میگه هر هفته می‌بره شاید واقعاً یه روزایی نشه یا از اینکه دائم بخواد بره بیاد خسته بشه
من الان شهر دیگه ام بعد پنجسال افتادم تو غربت حامله م کسی نیست اب دستم بده
اگر به امید خانواده شوهر میایی باید بگم همون اول براشون جذابی بعدا حتی تو سختیا محل هم نمیدن
۱۷ ساله از زادگاهم دورم اولش به خاطر درس و دانشگاه بعدشم ازدواج دیگه به دوری عادت کردم
من باشم قبول نمی کنم
ازدواج شهر دیگه خیلی سخته واقعا.
اگه خوبه از دستش نده،فوقش آخر هفته ها میری خونه ی بابات
اسی اگر بقیه شرایط اوکی هر هفته میتونی سر بزنی خوبه
ماشین داره؟؟ اگ نداره ک کلی خرج رفتو امدتون میشه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
