چند وقت بود همش بحث و دعوا داشتیم یه مدت خوب بودیم البته یکم من مراعات میکردم...الان دوسه روز پیش تولدم بود برگشت همه کادوها ک جمع شده بود ورداشتم منم یکمشو ورداشتم بهش نگفتم فهمید برگشت بهم گفت دزدی کردی ،گفتم فقط کاد وهایی ک بابام دواده بود رو ورداشتم ک اونم بدهی دارم...روز بعد بخاری رو کم کرده بودم از بیرون اومد فهمید بخاری کمه...چشاش رو بست دهنشو باز کرد که آره دختره ترک نفهم نجس گیر تو افتادم که نفهمی که عنی و نمیدونم چی...هیچی نگفتم لب باز نکردم فقط ربختم تو خودم نگاش کردم و رفتم اتاق یادم ک میفته چشام خبس میشن فقط ،نهار شام میزارم ولی دیگه باهاش یه کلمه هم حرف نمیزنم بدجوری شکسته منو...اومدم ون تسکینم بدین این دل بی صاحابمو😢
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.