سلام دوستان نمیدونم چرا امشب به سرم از زد از زندگیم بگم
از بچگی نکردم
از تحقیرآ و سرکوفتای خانوادم
از اینکه همیشه محدود بودم و نمیتونستم حتی جایی برم
کتکایی ک خوردم شبایی که با درد میخوابیدیم
وقتایی ک کلمو میزدن تو دیوار تا دو سه روز سر دردا ولم نمیکرد
ببخشید از قبل تایپش نکردم یهو به سرم زد حرف بزنم
الان میگم واستون و ازتون ی چیز بیشتر نمیخام