ممکنه اگه شد دراخر راهنماییم کنید؟ من نزدیک 10 روزی میشه ک بخاطر یه سری جروبحث باشوهرم اومدم شهرستان خونه ی مادرم اینا ، حالا گاهی وقتا اینجا بی تابی میکنم دلتنگ میشم گاهیم خسته وکلافه ، همسرم هرروز چندین بار زنگ میزنه ک با دوری کردن چیزی درست نمیشه و برگردم و همینطور هرروز هم من بیشتر کلافه میشم و هم اون،،من بهش گفتم یه چن روزی بره شهرمادرش اینا ک اونم حال و هواش عوض شه اما میگه تنهایی نمیرم و دل و دماغ ندارم ، حالا قرارشده این هفته بخاطر شرایط کارش بره سفر و خودش میگه ک ممکن نیس چن روز طول بکشه و درهمین حد گفت ومیدونم ک میخاد بره ، حالا دلم آشوبه ازینکه دلم براش تنگ میشه و خونم نیستم ک حداقل پیشش باشم تا وقتی ک خونست ، چون خودمم اومدم خونه ی مادرم یجورایی فعلا روم نمیشه بگم بیاد دنبالم چون شهرامون دوره از هم و ساعت ها باید تو راه باشه ، چیکار کنم میشه بگید بهترین تصمیم توو این شرایط چیه کلافم بخدا😔
برگرد
هیچ وقت خونه رو ترک نکنید
اول زندگی دعوا پیش میاد از هم دور نشید
به خدا جا شما بودم ،فردا برمیگشتم خودم ،انقد دنیا کوچیکه تا چشم بهم می‌زنیم عمرمون تموم میشه ،
همین الان خبر مرگ یکی از اقوام رو شنیدم ،به قدری دلم شکست ،میگم چقدر زود همه چی تموم میشه ،تو رو خدا قدر عزیزانمون رو بدونیم 😢
هیچ وقت دیگه از این اشتباهات یا بهتر بگم از این غلط ها نکن
رک بگم زندگی ای که بخوای از اول این طور شروع کنی برات نمی مونه
مسخره بازی در نیار و خونه رو ترک نکن،به این بلوغ برس که اگه بخاطر مسائل حاد مثل خیانت و کتک نیست ،نهایتا برو تو اتاق کمی قهر کن یا عادی کارهاتو کن ولی سرسنگین باش
الان هم برگرد و به روی خودت نیار چه کردی
دفعه بعد قهر کنی بهت زنگ نمی زنه،میذاره کنار
اگه دلت نمیخواد مستقیم بهش بگی بیاد دنبالت میتونی به بهانه دکتر یا مدارک یا ..بهش بگی که باید برگردی خونه،هرچند اگه خودم باشم بهش میگم که بخاطر تو دلم خواسته برگردم اینجوری عزیز تر میشی و بیشتر به چشم میای عزیزدلم
