مامانم بعد از دست دادن خواهرش افسردگی شدید گرفت
تو این چند سال آرایشگاه نمیرفت
دیگه رنگ مو و اینا بماند
هر روز بهش میگفتم به خودت برس
برای خودت وقت بذار حال روحیتم بهتر میشه
دیشب با دوست صمیمیش هماهنگ کردم
که وقت آرایشگاه بگیره براش
و امروز همون باشگاهی که خودم میرم ثبت نامش کردم😬
خلاصه زری مامانم بعد مدتها یه صفایی به خودش داد
وقتی دیدمش گریم گرفت🥺
اینم از رنگ موهاش🤌🏻
هفته بعدم وقت کراتین براش گرفتیم
