2777
2789
عنوان

دارم دیوونه میشم بگین چیکار کنم

| مشاهده متن کامل بحث + 8615 بازدید | 53 پست

خودت رو از زندگیخانواده ات بکش بیرون وگرنه اونها هم خودشون رو پایین میکشن هم شما رو اینطوری هم که پیداست تو خونتون جوری نیست که زن ها حرفشون برشی داشته باشه پس هیچکاری برا اونا نمیتونی بکنی حداقل دو دستی زندگی خودت رو بچسب که خدا نکرده چشم باز نکنی ببینی اتفاقات بدیبرا خودت هم میفته

تاپیک آموزش خیاطی لباس کودک آموزش خیاطی 1 ای غم آی غصه .... بله با شمام با خود شخص شخیص شما..... چخههه چخههههه پیشششتته پیشششششته

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خب عزیزم مامانت ی مدت ببر پیش خودت اگر مشکلی نداره همسرت با این موضوع یه خورده از محیط پر تنش و است ...


شوهرم که مشکل نداره ولی با مادرشوهرم تو یه ساختمانیم نمیخوام بفهه

شما که کاری از دستت برنمیاد برای خانوادت جز محبت . ذات خانواده شما شکل گرفته و نمیشه تغییرش داد . مگر اینکه یکی یکی مشکلات رو بررسی و ریشه یابی و از طریق مشاور و یا ریش سفید سعی در بهتر شدن اوضاع بکنید که البته کار ساده ای نیست . واقعا قدرت روحی  و مالی میخواد.  به نظر من شما در جایگاهی نیستید که بتونید کاری از پیش ببرید.  بهتره روی خانواده خودت و بچه هات تمرکز کنی . اگر خیلی مسائل بیرونی که از خانواده ها بهتون تحمیل میشه رو جدی بگیرید از زندگی خودتون می افتید . و ممکنه عواقب بدتری گریبانتونو بگیره. درسته پدر مادر و خواهر و برادر بخش بزرگی از ذهن و روح مارو دربر گرفتن و همخون و جونمونن و تعهد بزرگی هم بهشون داریم .اما این رابطه دو طرفه باید باشه.  نمیشه بقیه هرکاری دوست دارن بکنن به صرف اینکه بقیه دوستشون دارن و باید ناجیشون باشن . مادرتونو  دریابید فعلا . با دادن روحیه و قوت قلب بار غمشون رو کم کنید

پدر و برادرت دعوا کردن چه ربطی داره که شوهرت نذاره بری خونشون؟ خب خیلیا بینشون دعوا پیش میاد. سعی کن ...


برا بارداری اقدام کردم دکترم گفته از لحاظ روحی مناسب بارداری نیستم.اصلا یه وقتایی از خداب میپرم و استرس میگیرم

خب پدرش رو هم بیارع پیش خودش تا حال و هواشون عوض شه

ولی برای اون پسر افسرده باید فکر جدی بشه میدونم روح مادر پی اونه وگرنه انقدر مریض نمیشد

هرگز باطن زندگی خود را با ظاهر زندگی دیگری مقایسه نکن، به دیگران حسادت نکن و از زندگی خود راضی باش و این برای تو بهتر است اگر بدانی.

عزیزم شماهرروز حتی اگه ۵۰ تومن هم پول میتونی صدقه بندازبرای دفع شر وبلا ازخونتون

و اگه میتونی به نیت اروم شدن و اومدن صفا و ارامش بینتون

چله عاشورا به روش آیت الله حقشناس ره بخون

ذکر یا ودود هم ۱۰۰۱ بار به نبات قند یاهرشیرینی یا شربت بخون بده همه اعضای خونوادتون بخورن

هرروز این ذکرو بخون به شیرینی بدهدبخورن

یا هرچندروز یکبار

۴ قل هم بخونید فوت کنید

اسفند هم دود کن

من تکه ای از خدا هستم . مانند قطره ای از دریا 
شما که کاری از دستت برنمیاد برای خانوادت جز محبت . ذات خانواده شما شکل گرفته و نمیشه تغییرش داد . مگ ...


ممنون عزیزم از حرفات.مادرم خیلی ماهه ولی از وقتی سکته کرده مثل بچه ها شده.خیلیم به من وابست.با اینکه سختمه ولی ماهی دوبار میرم خونشو تمیز میکنم و کارا پزشکیشو انجام میدم.به خدا خیلی غصه دارم ولی میرم اونجا میگم و میخندم تا روحیش عوض بشه.ولی همیشه تو خونه ما دعواست.امروز بس که تو سرم زدم دارم از درد میمیرم.

شوهرم که مشکل نداره ولی با مادرشوهرم تو یه ساختمانیم نمیخوام بفهه

خب عزیزم نذار بفهمن

بگو اومدن مسافرت یا اومدن خونه دخترشون چند روز بمونن

جلوی مادرشوهرت ک نمیخای چیزی بگی

یا شوهرت ک نمیره ب مادرش اینا بگه

دروغ هم نیس اومدن حال و هواشون عوض شه و یه مسافرتی هم رفته باشن

 آرامـــش سهــم قلبیـــست کــه در  تصرف خـــــ❤ـــدا باشد....
ممنون عزیزم از حرفات.مادرم خیلی ماهه ولی از وقتی سکته کرده مثل بچه ها شده.خیلیم به من وابست.با اینکه ...


عزیزم این کارو نکن با خودت، مامان من از وقتی یادم میاد درگیر مشکلات خانوادش بوده، هنوزم که هنوزه همینه. من باردارم خواهرم کلی کار واسه عروسیش داره مامانم همش درگیره اوناست صبح تا شب و همشم عذاب وجدان داره، کاری هم ازش ساخته نیست.


مادرت رو بیار پیش خودت یه مدت، نیاز نیست مادرشوهرت بدونه واسه چی اوردیش که، مادرته اومده یه کم پیشت بمونه. خودتم درگیر دعواهای اونا نکن، برادرات خودشون بالغن باید بتونن زندگیشون رو خودشون مدیریت کنن، از حرص خوردن شما چیزی عوض نمیشه، فقط شوهرت و در آینده بچه هات از خانواده مادریشون منزر میشن که انقدر انرژی شما رو میگیرن

عزیزم این کارو نکن با خودت، مامان من از وقتی یادم میاد درگیر مشکلات خانوادش بوده، هنوزم که هنوزه همی ...


خیلی بهش اصرار میکنم.اصلا از خونه بیرون نمیره.چون یکمم مشکل جسمی داره بعده مریضیش.واقعا دیگه مغزم نمیکشه.کاش این اتفاقات بد تموم میشد.کاش برادرای منم آدمای خوبی میشدن و میرفتن سر زندگیشون.کاش دیگه مادرم غصه نمیخورد و خوشحال بود.کاش پدرم از اول پدر خوبی بود.یه چیزم بگم الان که سنشون رفته بالا دیگه مثل قبل نیستن یه وقتایی میخوان خوبی کنن امت دیگه ما همگی ازبین رفتیم.

الهی قربون دلت برم،خیلی سخته عزیزم، مراقب مادرت باش، مخصوصا از لحاظ روحی، پیشنهاد دوستان خوبه، اگه میتونی چند روز مادرت را بیار پیش خودت تا بهش بهتر برسی، نزار همسرت از  مشکلات خانوادت کامل باخبر بشه بهتره.

خداوندا: این یکی دعا نیست ، یه خواهشه ، یه التماسه ؛ مهربانی را به قلب ما بازگردان.
الهی قربون دلت برم،خیلی سخته عزیزم، مراقب مادرت باش، مخصوصا از لحاظ روحی، پیشنهاد دوستان خوبه، اگه م ...


خدا نکنه عزیزم.تورو خدا دعا کن.دیگه نمیدونم چیکار کنم.احساس پیری میکنم.شوهرمو نذاشته بودم بفهمه اما یکی دوباره دیده اوضاع چطوره اونم بدجور عصبانی شده.

خیلی سخته عزیزم،آدم نمیتونه از مشکلات خانوادش غافل باشه و از طرفی هم زندگی خودتم تحت تاثیر قرار میده، دعا میکنم خدا به زندگیتون آرامش بده، چله حیث کسا بردار، میگن حاجت میده، آخر خود حدیث کسا هم نوشته هرکس این دعا را بخونه خدا دردها و حاجاتش را برآورده میکنه،التماس دعا عزیزم

خداوندا: این یکی دعا نیست ، یه خواهشه ، یه التماسه ؛ مهربانی را به قلب ما بازگردان.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792