یه بارم عموی شوهرم گوشی خریده بود شمارشم روی کاغذ نوشته بود داده بود به مادرش گفته بود هروقت کارداشتی زنگ بزن یه روز خدابیامرز اومد به من گفت هر چی تو این کاغذ پرسمو صدا میکنم جواب نمیده خیلی زن ساده ای بود فکر کرده بود موبایل یعنی این
یه چیز دیگه الان یادم اومد . خیلی سالهای دور شاید ۷ سالم بود دقیق یادم نیست داییم موبایل خریده بود از اون گوشی قدیمیا ماپان بزرگم اینا مکه رفته بودن ما هم خونه همون داییم که موبایل خریده بود شام همه دعوت بودیم میخواست زنگ بزنه هتل مامان بزرگم اینا تو مکه بجای اینکه راحت از تلفت ثابت زنگ بزنه با موبایلش زنگ میزد آخه اون موقع ها مثل الان همه جا آنتن نمیداد فقط یه زیر پله داشتن اونجا آنتن میداد ما هم عین اوسکلا دونه دونه میرفتیم تو این زیر پله بامامان بزرگم بزور حرف میزدیم با کلی قطع و وصل شدن و مکافات چه کاری بود خب از تلفن ثابت میزنگید البته ما هم بدمون نمیومد موبایلشو بگیریم دستمون حرف بزنیم قشنگ یادمه مامانم و داییام چجوری توی اون زیرپله خم شده بودن خخخ چقدر ندیدبدید بودیم
اخه خز بازی نبووووود که😂😀
بوخودا مد بود که گوشی رو از گردن اویزون کنن خودشم انقد کلاس داشت😎😎
دانشگاه رفتم مامانم خودش برام یکی دوخت روشم کلی برام با منجق بته و جقه کار کرد😂😆
میگفت بنداز گردنت گم نشه😍
منم با چه کلاسی مینداختم گردنم 😎😋😂😅😆
نمیدونم کسی گفته یا نه.
یه زمانی اسم بلوتوثا شماره تلفن و اسم یارو بود.
یه بار سرکلاس بلوتوثمونو روشن کردیم دیدیم پسرای کلاس اسم و شماره موبایلشونو گذاشتن واسه اسم بلوتوثشون😐
اولین بارم که رفت چت روم یاهو هی میومدن میگفتن asl بده.نمیدونستم یعنی چی مثه منگلا سیخ نشسته بودم.
اخزش به یکیشون گفتم asl یعنی چی؟پکید از خنده.
آخر رفتن تو نت سرچ کردم فهمیدم چیه.
یه بارم سر کار آخر وقت یاهو مسنجر نصب کردم رو کامپیوتر.میخواستم برم خونه بلد نبودم ازش خارج بشم.کامپیوترمم با رییس اونجا یکی بود.به غلط کردن افتاده بودم
من یادمه سال ۸۷اولین گوشیمو خریدم اونم به زور مامانم اصلا دوست نداشت که گوشی داشته باشم میترسید به راه خلاف کشیده بشیم😂بعد یادمه دوستم اومد خونمون من گوشیمو گذاشتم رو اپن تو اتاق نیاوردم که دوستم یه موقع نگه چقد عقده ایه میخواد گوشیشو نشون بده ...دوستم تا رسید رفتیم تو اتاق قشنگ ۵ثانیه بعد داداشم کوچیک بود دبستانی بود در اتاق و زد گفت اجی بیا گوشیتو نشون دوستت بده😐😆😆😆😐
گوشیمم موتورولا بود نقره ای عاااااشقش بودم😂
یه بار با بابابزرگم سوار تاکسی بودیم.یه مرد جنتلمنیم داشت صحبت میکرد که گوشیشو جایی جا گذاشته و ...
یهو بابابزرگم برگشت گفت آخه آدم عاقل گوشیشو با خودش میبره بیرون خونه😂
یعنی مرده دیگه تا آخر راه لال شد😁
