بچه ها حیف سرم خیلی شلوغه دم همتون گرم کلی خندیدم و خاطره ها برام زنده شدن...ظهری میام جواب همرو میدم..قربون تک تکتون😍😍
اولا ک گوشی داشتیم ماه رمضونا به عشق تک انداختن بلند میشدیم و به همه تک مینداختیم ببینیم کیا بیدارن.یادش بخیر
یه جا گوشی رو دیوار بالای پریز برق وصل کرده بودیم وقتی می آمدم خونه گوشی با احترام میرفت سر جاش رو مبلی که براش گذاشته بودیم مینشست
من بابام گوشیو که گرفته بود اولین بار نوکیاعم بود
یه بار اونقد بازی کرده بودم شارژش تموم شد نور صفحش کم شد ماعم نمیدونستیم چش شده بابامم میگف دیدی اونقد بازی کردی خراب شد زیر نور لامپ میگرفتیم ببینیم چیزی از تنظیماتش عوض نشده😐😅اخرش ذهنم جرقه زد زدمش به شارژ😅
گوشی سخت جونیم بود چن بار از ارتفاع چن طبقه افتاد هیچیش نشد😕
یه بارم دستمون خورد صدای زنگشو صدای گربه گذاشتیم بعد بابامم معلمه رفته بود کلاس اونجا دیده بود صدای گربه میاد 😂😂بیچاره باباها فداش بشم😁😍
من سال 83 کلاس زبان میرفتم، گوشی بابام و با خودم میبردم، با خواهرم هماهنگ میکردم آخر ساعت کلاس بهم زنگ بزنه پز بدم 😂😂😂😂😂😂
واای من یه مدت ک تازه خط خریدم ی نوکیا قراضه داشتم ک تا کلید a رو تایپ میکردم هنگ میکرد خاموش میشد
بعد یه سونی اریکسون w700انگار اسمش بود خریدم وقتی زنگ میخورد نور نارنجی داشت میذاشتمش تو جیب بیرونی کیفم وقتی زنگ میخورد نورش معلوم بود همه میفهمیدن من گوشی دارم😃😃😃
برا همون نوکیا قراضه ازین سر موبایلیا که سرش حلقه بود گرفته بودم همش تو انگشتم بود 😷
یه بارم سوار اتوبوس بودم خودم اونموقع گوشی نداشتم یه خانمی بغل دستم نشسته بود گوشیش زنگ خورد اونم چه زنگ بلند و ضایعی. خانمه هول شده بود نمی تونست گوشی رو فعال کنه فکر کنید چنان هول شده بود گوشی از دستش می افتاد با اون آهنگ خز و بلند کل اتوبوس به هم ریخت اکثر آدمها هم گوشی نداشتند و اینجور صداها نا آشنا بود خلاصه 2 3 دقیقه زنگ خورد هرکسی هم یه چیزی می گفت آخر خانمه مجبور پیاده بشه تا سرو صدای گوشی و مردم بخوابه
