2777
2789

ما چند سال عقد بوديم 

تازه ٣ ماهه عروسي گرفتيم 

تو عقد هم اكثرا با هم زندگي ميكرديم

زمان عقدمون خورده بود به كرونا خيلي شرايط مالي سختي داشتيم و اين شرايط باعث شده بود فشار عصبي زيادي رو شوهرم باشه و چندين بار دست بلند كرده بود رو من كه يه بارش تا پاي طلاق رفتمو باعث شد به خودش بياد و رفت دكتر و تحت درمان قرار گرفت و خوب شد با دارو، 

پارسال متوجه شدم خيانت كرده و با يه اكيپي با يه سري دختر و پسر مجرد و متاهل كه ميشناختم چندين بار گشت و گذار رفته بودن و منو پيچونده بود اونام ميدونستن اين زن داره. 

خيلي برام سنگين بود چون فك ميكردم هر چي باشه اهل خيانت نيست و دوستم داره خلاصه مشاوره رفتم و متوجه شدم خيلي جاها واقعا من ايراد داشتم و تراپي كردم و حل شد و اونم خيلي تغييرات مثبتي كرد و واقعا با قبلش قابل قياس نبود و بعد يه مدت گفت بيا جشن عروسي رو بگيريم منم كه ديدم واقعا اوضاع زندگيمون خوب شده قبول كردم و امسال يه جشن عروسي خوب گرفتن برام و منم يه درصد فك نميكردم كه اين ادم چقددددر ميتونه خوب نقش بازي كنه 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اين هر از گاهي با دوستش كه پسر معقول و خوبي بود ميرفتن بيرون ورزش ميكردن يا حتي ميرفتن مشروب ميخوردن من مشكلي نداشتم اكثرا هم ويديو كال ميكرديم و مشكلي نبود تا اينكه دقيقا دوماه بعد عروسي تو تايمي كه ميگفت درگير بحران سي سالگيم و حالم خوب نيست و اينا يه شب مست اومد خونه تعريف كرد كه دوبار با همين دوستش و دوتا دختر رفتن كافه و عاشق يه دختري شده 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته

اگه‌

asraam | 1 روز پیش
داغ ترین های تاپیک های امروز