بچه ها من و این پسره همکاریم و یک مدت اشنایی داشتیم برا ازدواج که خیلی بد تمومش کردیم،حالا اون ازدواج کرده یک ساله
دیروز یک جایی با همکارا جمع بودیم که یکیشون بین حرفایی که پیش اومد گفت اگه خانم فلانی یعنی من بگن انجام یده انجام میدم چشم واینو هی گفت و ....که یهو این پسره برگشت گفت مبارکه اقای فلانی عروسی دعوتمون کن و...من حس کردم تیکه به من بود پاشدم رفتم از اونجا و از دیروز خیلی بیشتر چندشم میشه ازش