2روز بود که مامان بزرگم (مامان مامانم) فوت کرده بودن، آقا یهو دیدیم مامانم یه بولیزو بغل کرده داره چنان گریه میکنه..... میگف این بولیز مامانمه اخرین بار که اومده بود خونمون این تنش بود😭یهو زندایی بزرگم گفت آبجی فدات بشم اون بولیز واسه منه، با مامان جفت خریده بودیمش😆😆😆😆😆😆😆😆یعنی خدایی خود مامانم با اون حالش خنده ش گرفت بنده خدا پاشد رف بیرون 😂😂😂
هنگامی که دری به روی انسان بسته میشود، بلافاصله در دیگری باز میشود... اما انقدر به در بسته خیره میشویم که در باز شده را نمیبینیم🔐
یه برادر زاده دارم خیلی شیطونه و کنجکاو یبار گیر داده بود من حتما باید با عمم برم حموم و....خلاصه منم بردمش لباس ..ز..... قرمز بود ....گذشت بعد چند روز اون یکی داداشم خاست بره حموم ...شو..... ب دست اونم قرمز بود دویید از دستش گرفت گف عمو عمه ام یکی از اینا داره خودم دیدم 😐😐😐بچهارو هیچ وقت حموم نبرین ابرو میبرن
خیلی دلم میخاد داد بزنم و بگم هرچقدم مرد باشی مرد خوشبخت کردن یه زن نیستی .......عجیبه حاظریم خوشبخت نباشیم اما کنار کسی باشیم ک دوستش داریم ........💔💔💔💔 ....کاش اونجوری که دوست داشتم دوسم داشتی ..... تاابد ((معذرت میخام دختر نداشته ای ک نشد ب دنیا بیارمت تا ابد تو حسرتتم و روزی هزار بار خودمو لعنت میفرستم بخاطر انتخابم 💔 ))
منم ی بار افتادم برا اینکه ضایع نشم همونجا نشستم🤣🤣🤣
من اونموقع 20 سالم بود زدم زیر گریه
من مامان یه پسر شیطون و نازم و یه دختر کوچولوی زیبا دارم بهترین روز زندگیم وقتی بود که صدای گریهی دختر کوچولوم و شنیدم خوب یادمه 1403/5/17دنیای من چشمای کوچولوشو به دنیا باز کرد🥺❤️شما دوتا دلیل خنده های من و بابایین😍