mamaneasali

مدیر

عضویت: 1398/06/06

تعداد پست: 3239

عنوان

تو این تاپیک قراره فقطططط بخندیما بدویین بیایین😁🤣

| مشاهده متن کامل بحث + 8436 بازدید | 202 پست

هرچی خاطره خنده داردارین بگین 😁

بزا خودم بگم اولیشو😆

2روز بود که مامان بزرگم (مامان مامانم) فوت کرده بودن، آقا یهو دیدیم مامانم یه بولیزو بغل کرده داره چنان گریه میکنه..... میگف این بولیز مامانمه اخرین بار که اومده بود خونمون این تنش بود😭یهو زندایی بزرگم گفت آبجی فدات بشم اون بولیز واسه منه، با مامان جفت خریده بودیمش😆😆😆😆😆😆😆😆یعنی خدایی خود مامانم با اون حالش خنده ش گرفت بنده خدا پاشد رف بیرون 😂😂😂

هنگامی که دری به روی انسان بسته می‌شود، بلافاصله در دیگری باز میشود... اما انقدر به در بسته خیره می‌شویم که در باز شده را نمی‌بینیم🔐

1403/07/04

20:56

30 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

asheghdelkhaste

عضویت: 1402/09/14

تعداد پست: 4245

گوشیم خونه مامانم جا مونده بود دنبال گوشیم میگشتم زنگ بزنم بگم بیارش برام

1403/07/04

22:28

1 نفر لایک کرده اند ...

mamaneasali

مدیر استارتر

عضویت: 1398/06/06

تعداد پست: 3239

متوجه نشدم😐

منم

1403/07/04

22:28

0 نفر لایک کرده اند ...

مامان الهام

بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

حانیههه۲۲

عضویت: 1402/08/18

تعداد پست: 1583

مامان من هروقت جلو فامیلا یا به مغازه دارا عکسی میخواد نشون بده با انگشت وسط با گوشیش کار میکنه دقیقا هم این مواقع😂

طفلک هی بهش میگم معنی بد داره باور نمکنه

هی میگه معنیشو بگو خب مگه میشه انگشتو به معنی بد برداشت کنن

1403/07/04

22:28

2 نفر لایک کرده اند ...

حلوااکنجدی

عضویت: 1403/01/22

تعداد پست: 551

یبارم طفلی مامانم یه سینی چایی آورد گرفت سمت پدربزرگم تا اومد تعارف کنه همه رو ریخت رو پاهای بابا بز ...

من عاشق مامانت شدم میخوامش😂😂😂😂😂

من یک دختر کوردم🌹 دختری نجیب و با اصالت ماد👍 نه با حجاب و نقاب عرب سروکار دارم و نه با عریان پرستی غرب🌺

1403/07/04

22:28

1 نفر لایک کرده اند ...

نامادری_سیندرلام28

عضویت: 1403/06/21

تعداد پست: 2220

یه برادر زاده دارم خیلی شیطونه و کنجکاو یبار گیر داده بود من حتما باید با عمم برم حموم و....خلاصه منم بردمش لباس ..ز..... قرمز بود ....گذشت بعد چند روز اون یکی داداشم خاست بره حموم ...شو..... ب دست اونم قرمز بود دویید از دستش گرفت گف عمو عمه ام یکی از اینا داره خودم دیدم 😐😐😐بچهارو هیچ وقت حموم نبرین ابرو میبرن

خیلی دلم میخاد داد بزنم و بگم هرچقدم مرد باشی مرد خوشبخت کردن یه زن نیستی .......عجیبه حاظریم خوشبخت نباشیم اما کنار کسی باشیم ک دوستش داریم ........💔💔💔💔 ....کاش اونجوری که دوست داشتم دوسم داشتی ..... تاابد ((معذرت میخام دختر نداشته ای ک نشد ب دنیا بیارمت تا ابد تو حسرتتم و روزی هزار بار خودمو لعنت میفرستم بخاطر انتخابم 💔 ))

1403/07/04

22:29

4 نفر لایک کرده اند ...

sarmaii

عضویت: 1403/05/27

تعداد پست: 1441

فکرم خیلی درگیر بود میخواستم برای صبحانه چای درست کنم تو حمام دنبال فلاسک چای میگشتم، بعد به خودم گف ...

من توام یا تو منی

❤️

1403/07/04

22:29

2 نفر لایک کرده اند ...

nazykochik

عضویت: 1402/11/12

تعداد پست: 1758

منم ی بار افتادم برا اینکه ضایع نشم همونجا نشستم🤣🤣🤣

من اونموقع 20 سالم بود زدم زیر گریه

من مامان یه پسر شیطون و نازم و یه دختر کوچولوی زیبا دارم بهترین روز زندگیم وقتی بود که صدای گریه‌ی دختر کوچولوم و شنیدم خوب یادمه 1403/5/17دنیای من چشمای کوچولوشو به دنیا باز کرد🥺❤️شما دوتا دلیل خنده های من و بابایین😍

1403/07/04

22:30

1 نفر لایک کرده اند ...