میگیم میگذره. ولی مطمئن نیستیم؛ اُمیدواریم بگذره. بعضیهاش میگذره، بعضیهاش نمیگذره. خیلیهاش نگذشت. اَما باید اُمیدوار بود و اِدامه داد. چون تو نمیدونی و ندونستن موهبته. اگه وقتی اون رابطه تموم شد من میدونستم یک سال دیگه هنوز دارم غصه میخورم و گریه میکنم، خودم رو از بالای یه ساختمون دو طبقه پرت میکردم پایین دوباره برمیگشتم بالا دوباره پرت میکردم پایین و اونقدر ادامه میدادم تا دیگه نتونم برگردم بالا، همونطور که اگر الان بدونم دو سال دیگه هنوز قراره دلتنگ باشم و ناله کنم خودم رو با سوزن تهگرد میکُشم ولی نمیدونم و این خوبه. میتونم بخوابم و اُمید داشته باشم فردا یادم رفته باشه. فردا گذشته باشم. گذشته باشه. بعضیهاش میگذره. ولی خب خیلیهاشم نگذشت.
پ.ن: گذشته رو مرور میکنی دوباره و صدباره و نوشداروهای بهتر و بیشتری میسازی برای سهرابی که حالا هفت کفن پوسونده. بگذر آدم ساده.
گذشت.
رفت.
شرط میبندم دیگه اسمتم یادش نیست