سلام شب همگی بخیر من ۱۸ سالمه و متاسفانه به دلیل اجبار خانواده توی سن خیلی خیلی کم ازدواج کردم مدت کوتاهی می گذره اما شدیدا ناراحتم و غصه میخورم موهای سرم سفید شدن توی این سن
منی که دخترشون بودم و توی این سن به یه مرد ۲۸ ساله شوهر دادن
اون مثلا عاشقمه ولی محدوده میکنه ننیذاره از خونه بیرون بزم خرید کنم در خونه مرتب قفله باهام رفتار بدی نداره اما مرتب کنترل میشم
حس میکنم زندگیم رو به نابودی..
فقط خواستم درد دل کنم هیچکس و ندارم کمی باهاش حرف بزنم دلم آروم بگیره غصه هام کمتر بشه