عزیزم مبارکت باشه فک کن ما خانوادت.شاید از چیزی ناراحت بوده سرت خالی کرده یا هر چی.ولش کن با همسرت جشن بگیرین حال کنین.بشین برا دخترت بگو قراره نی نی بیاری براش با هم شادی کنین
من نه به وسیله احتیاج دارم نه به جان پناه...من میدانم چه هستم...من در یک عالم خصمانه تنها هستم.
کارش اصلاااا خوب نبوده من خودمم باردارم خیلی حساس شدم برای همین حس و حالتو متوجه میشم ولی ظاهرا حال ...
آره بخدا من سر دخترم انقد شاد بودم اصلا گریه و اینا نمیدونستم چیه همین خواهرم اون موقع اصلا کمک برای بچه ام نیومد تنهایی بچمو از نوزادی بزرگ کردم مادر ندارم براهمین تنها بودم بدون هیچ کس
مطمئن باش حسودی نکرده شاید همون به خاطر خیانتا و زندگی بدش بوده که عصبی و بی حوصله شدهخداروشکر زندگی ...
نه کلا فقط رو من اینطوریه اصلا هم دلیلشو نفهمیدم مثلاً من از شوهرم شش سال بزرگترم بعد هر کی شوهرمو میدید میگفت انگار ازش کوچیکتره چند سال کوچکترها بعد میگفت دوسال من میگفتم خب چرا دروغ میگی بهشون میگه خوب چه فرقی داره بعد دیگه هیچی نمیگه
خدا داند ...کلا آدمیه که فک میکنه بچه باید پسر باشه الان چون مطمینه بچه ام دختره که تو صفحه های قبل توضیح دادم براهمین میگه برای دختر بیاری چون تو حرفاش اشاره کرد که یه دختر داشتی دیگه بچه آوردند چی بود انگار پسر براش چکار کرده که سه سالشه هنوز حرف نمیزنه هر چی بقیه رو مسخره میکنه از هر جهتی سرش میاد
خدا داند ...کلا آدمیه که فک میکنه بچه باید پسر باشه الان چون مطمینه بچه ام دختره که تو صفحه های قبل ...
پسرای الان همون کارایی رو میکنن که دخترا هم میتونن انجام بدن ایشونم احتمالا روحیه اش نابود شد با این روحیه مادر شوهر خوبی هم نیست که عروساش بتونن همدمش باشن ظرفیت روحی نسل بعدی هم بعیده به اندازه ای باشه هر چیزیو تحمل کنن دنبال زندگی نرمالن
مهمترین قانون دنیا: هرآنچه برای خودمان نمیپسندیم برای دیگران هم نپسندیم 🦋🦋🦋