واااای چه طاقتی داری
من مجردم
ولی کسی میخاد بیاد خونمون دیوونه میشم
حوصلهی سر وصدا نیست
حوصلهی حم و راست شدن و چایی و سفره اوردنو ندارم واقعا
از طرفی همش باید با شال و مانتو تو خونه باشم
بعد منوسواسم دارم
هربار که میرم دسشویی پدرم درمیاد
مبلا و فرشاام که به گند میکشن
اصلا دوست ندارم مهمون طولانی بیاد
ببین گاهی اوقات خوش میگذرهها
ولی واقعا خسته کننده هم هست
هی خم و راست شی و ببری و بیاری و بشوری و..
تازه من فقط کمک میکنم
شما اشپزی و همه کارا به عهده خودته
خیلی سخته