خانوما من یه پدر دارم خیلی بام بدرفتاره بهتره بگم دراصل ناپدریمه یه پسر معتادم داره که خیلی آدم کثیفیه هر وقت میاد پسرش منو جلوی ناپدریم کتک میزنه چن باریم مامور اومده ازش شکایت کردم ولی چون ناپدریم ازش دفاع میکنه نمیزاره شکایت بجایی برسه یعنی چون از لحاظ مالیبه ناپدریم محتاجم چن باریم بیرونم کرده بخاطر همون در مقابل زجرهای پسرش فقط گریه کردم و سکوت پراز داد و دلتنگی که کسی نمیشنوه پسر معتادش شیر میشه بازم بیاد خونمون کتکم میزنه بی دلیل ناپدریمم میگه بزار بزندت اینجا خونه پسر منه از خونم برو بیرون ... درس میخونم ولی نمیزارن هرروز میاد کتکم میزنه به هرجا فکرتون برسه رفتم نتیجه نگرفتم آخرش از لحاظمالیبه ناپدریم محتاج میشم بعدش میگید تلاش کنم جایی برسم هر روز پسرش کتکم میزنه از لحاظ روخی داغونم میکنه نمیزاره آرامش برای درس خوندن داشته باشم ناپدریمم هرروز از خونه بیرونم میکنه نمیزاره وقت درس و پیشرفت داشته باشم البته چون البته چون هرروز شکنجم میدن از لحاظ روحی داغون نمیتونم درس بخونم یه بارم برای فرار از شرایط ازدواج کردم ولی طرفم معتاد در اومد رفت و گفت خبلی راحت چون پشتم خالی دید اونم بی دلیل کتکم زد تو همون راه اتجام کارای صیغه بعدش روز بعد گفتم چرا کتکم زدی گفت معتادم من همینم کی گفت بایه معتاد ازدواج کنی گوشمم با گوشوارا کند و رفت نمیدونم چیکار کنم تو خونه هم مث پیرزنا یه اتاق بیرون از خونه بم دادن اعتراضم کنم ناپدریم چن باریم از اونجا بیرونم کرده هرجا رفتم ولی در حد وساطتت بوداز لحاط مالی بازم محتاج ناپدری میشدم پسرمعتادشم دیروز بم حمله کردبا لگد لهم کرد ناپدریمم گفت دستش درد نکنه از خونم برو بیرون ولی دردناک تر اینکه مادرم بخاطر اینکه محتاج ناپدریمه فقط نگا مبکنه بخدا قسم یه بارم عروسی یا آرایشگاه نرفتم مهمونی رفتم توجمع نرفتم اجازا ندارم بخدا خیلیم دختر مودب نماز خونی هستم چبکار کنم درس میخونم هرروزکتک پسر ناپدریم از لحاظ روحی داغونم میکنه نمیتونم به پیشرفتم برسم بیرون برم کار کار خوب و مناسبی نیست یا دنبال دخترای رنگارنگ هستن که من حتی نمیدونم آرایش چیه یا چون دخترمعمولی هستم پول رفت آمدم بم نمیدن چیکارکنم خفه شدم