ببین داداشمم همه اینارو میبینه حالا نمیدونم از زنش میترسه، دوسش داره یا بقول شما جادو شده ک هیچی نمیگه.یا فک میکنه ما نمیفهمیم. البته ماهم هیچ وقت گله نکردیم چون میره میذاره کف دست زنش اونم باز پشت سر ما حرف میزنه مامیشیم ادم بده. اینکه میگین باید میرفتین یبار تجربش کردم این موردو. یسری فقط من و خواهرم خونه بودین بقیه رفتن بودن مسافرت. مثلا مارو شام دعوت کردن. باورت نمیشه ساعت 6نیم با خواهرم رفتیم مثلا یکم بشینیم کمک کنیم. دیدیدم اصلن زنداذاشم خونه نیست من اینقد بدم اومد میخواستم پاشم بیام. دیگه داداشم بهش زنگ زد بعده یساعت اومد. اومد و مستقیم رفت حمام. تازه بعده یساعت یه کتلتی درست کرد گذاشت جلومون. داعمم میگف خسته شدم چقد مهمون داری کنم. . برن خوش باشن بالاخره ماهم خوشبختیشون رو میخوایم هرچقد بد باشن. این دلشکستنا تاوان داره.
خوشبحالت برامن عین لاشخورمیمونن
هرکیم بیاد خونمون باید اونارم بگم که یوقت بهشون برنخوره دهنم سرویس شده لعنت به مردای بیشعورنفهم خداازروزمین ورشون داره
فقط بفکراینن خودشونو نشون بدن مثلا سفره دارن وازاین غلطا یکی نیس بگه بدبخت به زن وبچت نمیرسی اونوقت خرجای الکی
همینه میگم این رسم مهمونی تو خونه دیگران رو کلا از بین ببرید
خیلی بدم میاد خب خونه مکان شخصیه
ماهی یکبار زیاد میدونی؟!!!
پدر و مادر همسرم یک شب در میان حتماااا می اومدن
اونم چه ساعتی؟
همسرم شب از سرکار می اومد پشت سرش می‌اومدن به فاصله پنج دقیقه بعد
دیگه حتی فرصت نبود لباسش تعویض کنه
حتی ما بیرون بودیم زنگ میزدن کجایید ما میخوایم بیایم
ساعت یازده شب هم برمیگشتیم بعدش می اومدن
خلاصه عهد کرده بودن حتما یک شب در میان باید بیان
خانمای کدبانو
میشه سوالمو جواب بدین
امروز رفتم سبزی قورمه آماده خریدم کیلو ۶۵ فکر میکنم گرون خریدم
طرفای شما چنده؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
37 ثانیه پیش
38 ثانیه پیش
40 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
