اخرین بار که تو کوچه بازی کردم...
از آخرین باری که با دوستام لی لی بازی کردم🥲
آخرین باری که شاد بودم
آخرین باری که قم و مشهد بودم
اخرین باری ک داداشمو دیدم
با هم خندیدیم
باهم خوشحال بودیم
باهم رفتم دور دور
باهم دعوا کردیم
باهم شاد بودیم
و…..
🙂🥲اخرین باری ک تو چشمای مامانم نگاه کردم
اخرین تماسمون
اخرین بغلمون
اخرین دستپختش ک خوردم
چرا این تاپیکو زدی🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲
آخرین باری که منتظر نامه هاگوارتز بودم
آخرین باری که با دوستم بازی کردم و اون مهاجرت کرد
آخرین باری که تو راهنمایی با دوستام خل بازی در آوردم
آخرین باری که با عروسکام بازی کردم
آخرین تابی که خوردم
آخرین سرسره ایی که رفتم
آخرین باری که بدون دغدغه روزمو سپری کردم
آخرین باری که خالم یه لحظه تو بیمارستان دیدم نذاشتن برم داخل مامانم گفت یواشکی برو تو گفتم مهم این بود خاله تورو دید خیالش راحت شد ایشالله میریم خونش میبیننش خالم یه هفته بعد مرخص شد نشد برم اومدم تهران خونه خودم بعد چندروز بابام زنگ زد گفت خاله فوت کرده الان ۲۲ روز خالم زیرخاک به غیر اینم یه خاله و یه دایی دیگه از دست دادم که نمی‌دونستم آخرین بار میبیننشون و هرروز که پامیشم میگم کاش خواب بود و هر سه تاشون زنده بودن مثل بچگیام همش دورهم بودیم
۶ آذر ۴۰۲ ..
آخرین باری که پدربزرگم دست کشید رو صورتم💔
آخرین باری ک داییم اومد خدافظی کرد ک با بابام برع مسافرت ولی بابام برگشت و داییم آسمونی شد در اثر تصادف
شبی که برادرم کلی مارو خندوند ومسخره بازی دراورد..وفرداش فوت شد😔😔
