اون تاپیک پر بازدیدت زندایی قفل بود
اومدم اینجا راهنماییت کنم
نمیدونم دروغ بود یا راست ولی فرض میکنبم که راست بود
منم تازه عروسم اوایل خیلی رو شوهرم حساس بودم
خب تازه رفته بودم تو خانوادش از جیزی که خبر نداشتم
جاریم شوهرمو مثل برادرش میدونست باهاش راحت بود شوخی میکرد باهم میخندیدن از شوهرن هن کوچیکتر بود
من اول اهمیت ندادم
تا اینکه دوم خواهر شوهرم قایمکی به شوهرن پیام داده با عصبانیت که جرا وقتی زنت هس با اون هر و کر میکنی
خود شوهرم گفت بهم
از اون روز حساس شدم از جاریم بدم اومد نمیخواستم شوهرم و اون بهم نزدیک بشن حتی چندبار شک کردم بهشون
اما به خودم اجازه ندادم پیش کسی چیزی بگم یا به خود جاری بگم
فقط چند بار به شوهرم گفتم این حجم از راحتی منو آزار میده
الان که مدتی گذشته از حساسیتم کم شده دیگه ناراحت نمیشم
ولی زن دایی شما اگه راست بود رفتار درستی باشما نداشت
شما هم به دایی نگو زیاد
وگرنه طلاق ابنا بگیرن میوفته گردن شما
بکش کنار کلا به دایی پیام نده خونتون اومدن حجاب کن نزدیک نشو
تا وایت حرف و حدیث درنیارن
هر چند محرم سما بوده ولی باز