با یه پسره اوکی بودم. خیلی بم محبت میکرد عاشقش شدم. نتونستم. بهش اعتراف کردم اونم قبول کرد و گفت بم علاقه داره. پسر کاری هست همش سرکاره بنظرم ادم درستیه اما نمیدونم چون عاشقش شدم انقد بهش گیررمیدم میترسم ازم دور شه. امشب هم دعوا مون شد اگ هستید بگم کمکم کنید اگ نه ک هیچی
نه رفتم فالوراش نگاه کردم. دختر بود تو فالوراش بهش گفتم. اینا کین میگ نمیدونم منم عصبی شدم. کلی چیزی کفتم ولی هیچوقت بم بی احترامی نکرد سکوت کرد. یه سری حرفا میزنه نمیدونم باورش کنم یا نه مثلا میگ اگ مهم نبودی تا اللان ک خستم نمیموندم. زنگم. میزنه هرشب بعد کارش
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
پشت گوشی هر چی میگف جوابش نمیدادم. وقتی گف بخاطر تو موندم و برام مهمی منم گفتم میخواسی بری به من چ اونم. شب بخیر گفت رفت منم بهش کلیپیام دادم اره سرت گرم بقیس مهم بودم گوشی روم قطع نمیکردی خیلی روش حساسم
نه رفتم فالوراش نگاه کردم. دختر بود تو فالوراش بهش گفتم. اینا کین میگ نمیدونم منم عصبی شدم. کلی چیزی ...
فرضا فالورای خانم رو حذف کنه اون وقت از کجا میدونی که به طور خصوصی باهاشون حرف میزنه یا نه؟ بهتره بیخیال این رفتارا بشی مرد اگر بخواد کاری کنه تو اصلا حتی متوجه نمیشی.