ما بعد از عقدمون رفته بودیم شمال ،یه جورایی ماه عسل، رفتیم لب ساحل میخاستیم عکس بگیریم حالا موهای شوهر منم ک وزوزی ،اون موقع خیلی ب هم ریخته شده بود
منم شونه کوچیک تو کیفم داشتم بر داشتم موهاشو شونه زدم یه بوس کوچولو هم زدم روی گونه اش، البته حواسم بود کسی نبینه
اون دورو ورا چند تا جوون بودن ک با سگشون اب تنی میکردن تو اب مایو و شرت پوشیده بودن فقط
یه خانواده هم بودن ک خیییلی زناشون از لحاظ حجاب باز و اوپن بودن فکرمیکردم هیچکس حواسش نیس
بعد از گرفتن چند تا عکس دیدم یه موتوری اومده روی صخره بالای سرموم اشاره میکنه ب شوهرم ک بیا بالا