مامانم رفت پیش داداشم صندلی جلو نشست

دانلود خواهر شوهری مثل تو:)

البته قبلش باید شوهرشو دانلود کنم😂

دوست عزیز نظرتو بدون توهینم میتونی بگی 😐

اگه اینطوره شما هم ضعیفی که جرعت نداری پیش شوهرت بشینی 😐

😂😂😂😂چقد تو منی و من توام😆

😍😃😎😎😎

من متوجه شدم شما اصلا منظورت فقط یه مورد جلو نشستن مادرت نیست 

ایشون خودخواهانه میخواد یه سری چیزها را برای خودش حفظ کنه 

انشالله که برادرت دهن بین و به حرف مادرت نباشه 

اگه رفتارهای مادرت ادامه دار بود عروستون را آگاه کن که به خاطر این موارد تو زندگی خودش تلخی نندازه 

ما یه خانم داشتیم دقیقا بخاطر دخالت در ریزترین کارها دوتا دخترش طلاق گرفتن 

مادرتون عوض نمیشه شما باید نادیده بگیرید

اینجا هم که عروس چیزی نگفته

خواهر شوهر عروس از حرکت مادرش که مادرشوهر عروس بوده 

دلگیر شده

ولی به نظرم حق با استاتره

همین دلخوری کوچیکا یهو بزرگ میشن

سر باز میکنن

کاش مادرشون اجازه میداد ببینه عروس برخوردش چطوریه

شاید تعارفش میکرد

اونوقت جلو می‌نشست 

تعارفم نمی‌کرد 

دوستم نداشت پشت بشینه با ماشین دخترش می‌رفت 

یا یه ماشین دیگه

ما به عنوان یک مادر باید بدونیم از یه جایی به بعد بچه هامون به همسراشون تعلق دارن

و از خوشی شون خوشحال باشیم 

بزرگترم باید حد خودشو نگهداره

چه زندگی‌ها که بخاطر احترام الکی به بزرگترها بهم نریخته،خودم عروسی بودم که با این چیزها مشکلی نداشته و ندارم تا جاییکه مادر همسرم با وقاحت ازش میخاد برای خواب بره خونشون

بعضی مادرشوهرها ظرفیت احترام ندارن مثل بعضی از عروسها

تا جاییکه فکر میکنند پسرشون شوهرشونه

متاسفانه مادر فک میکنه چون پسر رو بزرگ کرده حقشه براهمه چیز زندگی پسرش تصمیم بگیره و مادرایی که محبت کافی از همسر نمیگیرن بیشتر عقده دارن .مثل مادرشوهر من که شوهر من داره جای خالی پدرشو برا مادرش پر میکنهو فراموشکرده تعهدی در قبال من داره که خیلی سنگینه.تو قع دار۶ هرجا میریم کنار دست پسرش بشینه به من اخم و تخم کنه و دعوا برامون درست کنه و ماهم احترامس رو نگه داریم.من بیشتر از همسر خودم حالم بهم میخوره که هیچ وقت نتونس تعادل برقرار کنه و مستق بشه از خانوادش

خانمها من دیگه شارژم ندارم

شارژ خودمم تموم شده خوابم میاد

همه دارن نظرشون رو روی یه باری مادر شوهر باشه 

کنار پسرش بشینه نظر میدن

ومیگن چه عیبی داره

ولی مورد من سراغ دارم

مادر شوهر و عروس نزدیک هم ان

از ماه عسل تا ماه زجر تا دم مرگ(پونزده سال از عمر ازدواج پسر میگذره)

همه جا باهم میرن

مادره جلو میشینه

عزا 

عروسی

مسافرت 

خانم عقب

الانم که با بچه هاش عقب میشینه

دیگه چه احترام به بزرگتری

خود اون عروس مگه هیچ احترام و شأن و شخصیتی نداره

توی همون فامیل خودش

دلش نمیخاد کنار همسرش بشینه

دقیقا شرایط زندگی من رو گفتید.مادرشوهری که بارها توطئه کرد برا عروسش علنا تو ختم شوهرش به عروسهاش میگه من راضی نبودم پسرام زن بگیرن با دختر خودش نمیتونه بسازه رو من سالیان سال تحمل کردم.قبل دیدن این تاپیک داشتم که فک میکردم با ۳۵ سال  سن اندازه ۷۰سال پیر شدم.خدا لعنت کنه بد ذات مریض رو

پسرش 13سالشه

باشه وقتی دامادش کرد همه اش جلوی ماشین پسرش بشینه

پدرم میگه پنج سالم بود رفتم خونه داییم

داییم قد بلند بود تمام قد بلند شد و استاد

پدرم میگه مادرم به داییم گفت بشین برادر

این بچه است

داییم گفت من باید پیش پاش بلند شم

تا این بچه یاد بگیره پیش پای بزرگترش بلند شه

من احترام نزارم از کجا یاد بگیره

با احترام به نظر همه تون

خصوصا اونایی که گفتن احترام بزرگتر باید حفظ شه

عرض کنم احترام دو جانبه است

هرچی احترام دیدی در طبق اخلاص میزاری تقدیم میکنی

مگر معصوم باشی و بی ریا ومحض رضای خدا

که حداقل من معصوم نیستم